بیا تا برایت بگویم چقدرتنهایی من بزرگ. امیدوارم هر جا هستین خوب و خوش باشین. باورتون نمی شه اگه بگم چه قدر دلم واستون تنگ شده. منو ببخشید این همه مدت نبودم کلی اتفاقات واسم افتاد که. می خواستم بعد این همه مدت یه اپ درست حسابی کنم اما چون یهویی تصمیم گرفتم نشد. حرفای خوب خوب بزنم و دیگه غمغین نباشم. شاید وبلاگ جدید درست کنم که دیگه حتی نوشته. اگه شد ادرس جدیدمو میدم. باورتون نمیشه چقدر دلم واستون تنگ شده.

هیچ چیز بهتر از حقیقت نیست. از دور می بینمش مجبور میشم بچرخونم رومو ازش رد شم. بااینکه می دونم باید باهاش بد شم. دنیا خالی از احساسه وقتی ازم دوره. شبها که میخوابم رویاشو کم دارم. این بار تقصیر هیچکس نیست. تقدیر ما اینه باید که تنها شیم. شاید دلگیر بشه از من. اما بدون شک این بهترین راهه. بغضم میمونه تو سینه دل میکنه میره. هی فکر دنیا شو با غم بسوزونم.

با تو هستم تا همیشه. چرا گريه کنم وقتی باران ابهت اشکهايم را پاک کرد و. سرخی گونه هايم را به حساب. روزگار ريخت چرا گريه کنم وقتی او بغض عروسکی دارد و هميشه اين منم. قطره بميرم چرا گريه کنم وقتي بر بلندای ساده زيستن زير پا له شده ام. وقتی باد بودی گريه دارد و برگ بوی مرگ چرا گريه کنم وقتی عاشق شدن. را بلد نيستم تا به حرمت اندک. سهمم از تو اشک بريزم چرا گريه کنم وقتی تبسم. نگاهت زيبا تر از همه چيز است. خیلی سخته حرفایی رو بشنوی که ازش میترسیدی.

آدمی عشق زندگی فرهنگ و . خیلی وقت اینجا سوت و کور است . قبلا بحث هائی را که در آن با دوستان شرکت می کردم در اینجا می گذاشتم ولی این بار چند موضوع جالبی را که نتونستم پی گیری کنم اینجا می گذارم تا هم خودم یک بار آن را مرور کنم و هم نظرم را بنویسم . و اما اینجا لینک های مربوط به سروش و سبحانی و برخی نقدعای مربوط به آن را می آورم. مدرس نهجالبلاغه و انديشههاي جاهلي! باز هم حمید ع.

یادداشت هایی در باره گمشده آدمی.

دلخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین. و خیالش هم نیست و.

چهارشنبه 25 تیرماه سال 1393. که بی تو شاعر خوبی نمی شوم خانم! صدای پای تو در گوش کوچه ها جاری ست. و گریه آخر این ماجرای تکراری ست. نه شب شده ست که مهتاب بیش و کم بزند. کسی نیامد ازان ات فاق دم بزند.

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها. چند سال بعد از خونه ما.