در آنجا مقابل دروازه های بهشت می ایستد سپس دیوار بزرگی می بیند که ساعت های مختلفی روی آن قرار گرفته بود.

به خاطر تو با همه غریبه ام ولی تو منو به اندازه غریبه ای حساب نمی کنی. پنجرهای است رو به صحراها و کوهستانها و دریاها و دشتها و مرتعهای خرم و زیبا و سرشار از شگفتی و آباد از عشق. یا چشمهای است شیرین و گوارا از عشق و یا عطردانی است سرشار از شمیم دل انگیز که از دامن گلهای عشق برخیزد. گنبد میناست که طاقش ابروی توست و رنگین کمانیست که هفت رنگ عشق تو را در چشمان من مینشاند.

یه روزایی تو زندگیت هست که اونقدر مسائل پیچیده میشه که نمیتونی تصمیم بگیری کدوم کار غلطه کدوم درست ی جاهایی اونقدر کلافه ای که میگی فقط بذار بگذره خودت که کاری برای بهبود اوضاع نمیکنی که هیچ بدترشم میکنی درست مثه اینجایی که من وایسادم. بازم میگم فقط میذارم تموم شه. آخرش یا روزام تموم میشه یا خودم. این روزها دلم جوری خاص است جوری که با هیچ چیز جور نمیشود.

ღگوشه نشین خلوت شبهای تنهایی تو ღ. تنها میروم تا تنهایی تنها نماند. در تو ذوب خواهم شد . این گونه شاید احساسم نمیرد. زندگی یعنی همین امروز همین حالا. یعنی در آغوشت تا همیشه تا فردا. کوک کردن قلبم با صدای تو. دل دادن به آهنگ دل پاکت.