Date Range
Date Range
Date Range
هرگزگمان مبرزخیال توغافلم گرمانده ام خموش خداداند و دلم. حاضرم نیمی از عمرم را از دست بدهم. اما صبح ها در اغوش تو. و با لب های تو از خواب بیدار شوم. زخم عمیقی که هرگز خوب نمیشه عشق. یعنی تمومه زندگیت تو آتیشه عشق. اشکی که داره بی اراده میریزه عشق. باغی که دیگه تا گلوت تو پاییزه عشق. زخمی رویاهای رفته به بادیم ما. با همین آرزوهای ساده شادیم. زندگی کن حتی بی نشونه.
باید که روبروی من بنشینی و گوش کنی. من در پايان پايانها فرو نمي روم. به شکوه آنچه بازیچه نیست بیاندیش. دل به دریا می زنم. نوشته شده در شنبه بیست و نهم آذر ۱۳۹۳ساعت توسط رضا.
در اين وبلاگ داستان هاي كوتاه و آموزنده قرار دارد. زنی می رفت مردی او را دید به دنبال او روان شد .