به نام تک نوازنده ی گیتار عشق . سهشنبه 29 تیرماه سال 1389. پس و پیش می شدند. و من پریشان تر از ساعتی قبل. کاش ویران می شد آن کس که دروغ می گفت. این روزهای تب آلود خسته. آن کس که دروغ می گفت. مادر بزرگ چقدر مهربان! شنبه 5 اردیبهشتماه سال 1388. مادر بزرگ چقدر مهربان! رنگ بوم نقاشی ام از گل های زیبای پیراهنش.

در یک کلان شهر مثلا استاد یه جایی به اسم دانشگاهم! حوادث جالبی اتفاق می افتد. This is not a farce, but the collapse of a wall. یادداشت های يك دختر ترشيده. خاطرات تلخ زندگی یک پزشک و. خاطراتی از مهاجرت به آمریکا. یادداشت های یک رزیدنت زنان و زایمان. وب نوشته های یك جراح. به خاطر خدا همسرت را ببوس. عکس های جالب و دیدنی و طنز وطنی. وب نوشته های یک پزشک سابقا عمومی. اینجا بخش زبان کانون سوژه های دانشگاه.

مل مل ابری دستات پر رحمت مثل بارون. ساکت نجیب چشمات پر غربت بیابون. هیچ وقت اینجا تموم نمیشه خودمون تمومش میکنیم. شب سیاه و چشم بیدار. شب سیاه و سایه ی تار. شب سیاه و باد وباران. شب سیاه و ماه پنهان. شب سیاه و چشم بیدار. شب سیاه و سایه ی تار. شب سیاه و باد وباران. شب سیاه و ماه پنهان. چون میسر نیست من را کام او. عشق بازی میکنم با نام او. دستت را به من بده.

با این ورقها که قلبم بودند. که عین جگر زلیخا شده اند. و بین ما هزار خشت و سرباز و. بی تو این خیابانها قدم زدن ندارد. عاشقانه ها تمام می شوند. و شک دارم که اتفاقهای دیگر هم در این دنیا سر بگیرد. دنیا باز تبدیل می شود به همان توده گاز بی شکل. به همان که من اکنون هستم. و اردیبهشت هوای ابدی این دنیا می شود. آنگاه اینهمه کویر رخت بر می بندد از دنیا.

یکشنبه 12 خردادماه سال 1387. درخواست ها را اعلام کنید. شنبه 17 آذرماه سال 1386. میخواستم ورود خودم را اعلام کنم. و از این پس شما میتوانید درخواستهای خود را مبنی بر ساخت قالب وبلاگ . شنبه 17 آذرماه سال 1386. بزودی! پنجشنبه 1 آذرماه سال 1386. ما رو نقد کنید! چیزای زیادی از نظرات یاد گرفتم. مطمئن باشید بزودی دست پر بر میگردیم. شما ما رو نقد کنید لطفآ.