به تخمم که بسته شد. اول یه معذرت خواهی از همه برای این تاخیرم. اومدم بگم که دیگه وقت رفتنه. احساس میکنم دیگه حرفام مفید نیست. دوستی توی این محیط وب اگه بدی هایی داره خوبی هم خیلی داره.

برای این هوا هم میشه بی هوا مرد . سرعت مسخره ی اینترنت . تاریخ بیست و نهم اردیبهشت 1392.

یک بیماری مهلک به جانمان افتاده است.

من نمیدونم دوستیا چرا یه جوری شدن! دیگه مثل چندسال پیش هوای همو ندارن. دوستی منظورم پسر و دختر فقط نیست بیشتر رو دوستی هم جنس تاکید دارم. با هرکسیم میشینی پای حرفاش میبینی دردش با تو یکیه ولی در عمل یه جور دیگه برخورد میکنه. انگار همه خسته ان اما از خستگی زیاد دیگه بیخیال زندگی درست و ارتباط درست شدن. دوستم اومد و براش افطاری حاظ.

حرمت رنج گل از زنج گلي گمگشته است. عطر گل خاطر عطر كسي ست كه نمي دانيم كيست. ميايد يا رفته ست! چشم با ديدن رودخونه جاري نميشه. بازي زلف دل و دست نسيم افسون. نميگنجه كهكشون در چمدون حيرت. ناظر هلهله ي باد و علف. گز مي كنم خيابان هاي چشم بسته از بر را. باد است كه صدايم مي كند.

بر سر خاکم بیا ای رهگذر. بر مزار سرد من نقشی بزن. نقشی از امروز و فرداهای دور. نقشی از عشق دروغین و غرور. نقشی از نیلوفر و میلاد عشق. نقشی از من این منه ننگین سرشت. قطره های اشک تو از من جداست. این مزار من پر از صد ها صداست. هر صدایی بوی روزی میدهد. بوی اشکی بوی سوزی میدهد. سوز عشق و انتظار و خاطره. سوز آه و دفتر بی خاطره. رهگذر بر قلب من نقشی بزن. رنگ آهی زن تو بر دیوار دل. رنگ عاشق تو بزن بر خاطرم. شد در دلت دریای غم. در گذر گاه زمان خیمه شب بازی دهر.