امان از ما كه خنده هايمان شده. دو نقطه كنار يك پرانتز. سروده ها و نوشته ها. حرفه اي ترين قالب هاي وبلاگ. ته مانده های یک بیمار روانی. من بافنده ي كلماتم و باردار دردها. جایی میان سپید و خاکستری. به یک مرد مبتلا میشوی. عکس های من با خدا.

شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار. مهربانی کی سر آمد شهریاران. اولین چک میلیاردی خودم رو تجربه کردم! شانزده میلیارد ریال تمام! نوشته شده توسط محسن. به پایان آمد این دفتر . عشق و دیگر هیچ . چند وقت پیش خبری خوندم از یه زوج مسن خارجی.

یادداشت های نویسنده ای که هرگز نویسنده نشد. اندر حکایت ملاقات حقیر با جناب خر و دعوت من از ایشان به آدم شدن و استدلال و راضی بودن ایشان به خر بودن و شرمنده شدن حقیر وآرزوی من که. ای کاش که قانون خریت جاری بشود به هر ولایت. روزی به رهی مرا گذر بود. خوابیده به ره جناب خر بود. از خر تو نگو که چون گهر بود. چون صاحب دانش و هنر بود. گفتم که جناب در چه حالی. فرمود که وضع باشد عالی. گفتم که بیا خری رها کن. آدم شو و بعد از این صفاکن. گفتا که برو مرا رها کن. زخم تن خویش را دوا کن.

نگاهت را گره بزن به هر لحظه من حس امنیت می گیرم وقتی تو درگیر منی. از بی کسی هآ و سکوت هآ! این منم که اینگونه خسته ام. منی که همیشه خوب بودم و خندآن. آدم اینقدر عمر کنه و هنوز پای زندگی باشه.

والاعکسارونمی خواستم بااین ترتیب بذارم ولی اینطوری نشستن دیگه. شالم حتما کلی رنگی رنگی می شه. راست راست راستشو اگه بخواید.

وقتی گرفتاریهای این دنیا چون خوابهای پریشان می گذرند پس شکیبا باش. سلام به دوستان عزیز و گرامی. واقعیتش با وجود تمام علاقه ای که به بلاگفا دارم اما ازش دلزده شدم پس فعلا در بلاگ اسکای مینویسم تا بعد ببینم چی میشه. خدا رو شکر که ختم بخیر شد. منکه طاقت نیاوردم مهمان بلاگ اسکای شدم.

کاش یک شب کوهها طغیان کنند. راه های دور را ویران کنند. مسئول دفترش که زنگ زد درمانگاه بودم. مادر را برده بودم دکتر. فردایش تماس گرفتم حال مادر را پرسید . گفت کاری اگر از دستش بر می آید بگویم. گفت باید بیایید اینجا فرمها را پر کنید. گفت بگوئید کی می آیید راننده ام را بفرستم دنبالتان. بعدتر با خودم فکر میکردم شاید آن زمان پیشنهاد ازدواجش را قبول میکردم بهتر بود.

که خودم کوچ کنم از شهرت. بکنم دل ز دل چون سنگت. می شوم دورترین خاطره در شب هایت تو به من می خندی. بر نمی گردم نه! می روم آنجایی که دلی بهر دلی تب دارد. عشق زیباست و حرمت دارد. دلت ارزانی هر کس که دلش مثل دلت سرد و بی روح شده است. تنهایی ام را زیر دوش حمام میبرم.