آخ که چقدر سخته بابایی نبودنت چندروزدیگه روز پدره. خط کش ونقاله وپرگار شاعر می شود. یک شعر از نجمه زارع -. در تو زندانیترین رفتار شاعر میشود. مینشینی چند تمرین ریاضی حل کنی.

ساده تر از این حرفا! همه اينها بهونه است . خيلي مسخره است كه كل اين بد بختيا به خاطر گاز زدن يه سيب باشه! روزها پر و خالي ميشوند. مثل فنجان هاي چاي در كافه هاي بعد ازظهر. هيچ اتفاق خاصي نمي افتد. نه به این خاطر که حیوان پلیدی است بد است! و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است. یا که چون اغذیه معروفش تا به این حد گندم.

بعضی وقتا باید بلد باشی چطور قائم بزنی توی دهن کسی که به زندگیت و آرامش زندگیت چشم داره. زنده باد همينه كه هست و ناتوانی اين دست های سيمانی و . دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده. اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده. دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده. تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده. از این عضله های صورت را شل کردن.

به علت فوت مادرم از پاسخ به مهر شما تا مدتی معذورم. صدای پای بهار می آید و نو شدنی دوباره. صدای پای کسی می رسد بگوشم باز. که نرم نرمک و آهسته با نوازش و ناز. ز کوی خلوت دل با وقار می آید. به انتظار تو ای پادشاه مهر اندیش. نشسته ام همه شب تا سحر من درویش. صدای کوبه قلبم گواه مهمانست.