در تاریخ چهارشنبه 15 آذرماه سال 1391 0 نظر. شهادت امام جواد ع تسلیت باد! نوشته شده توسط حسینی. در تاریخ سهشنبه 25 مهرماه سال 1391 0 نظر. نویسنده از جمله موانع داخلی حضور روحانیت را عملکرد احزاب جهادی و گروههای دین ستیز بیان نموده است و همچنین به روحانی نماها وتحجرگراها نیز به عنوان مانع اشاره نموده است. در تاریخ شنبه 22 مهرماه سال 1391 0 نظر.

آدما نباس دوست پیدا کنن. وقتی دیگه نمیشه بهشون زنگ بزنی. وقتی نمیتونی درد و دل کنی. یا حتی باهاشون شوخی کنی و بخندی. و همه دوستی خلاصه میشه تو عکسهات و خاطراتت. هی بغض تو گلوت گیر میکنه. با قلبی معلق و پایی در هوا . دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است .

برداشتهای زیادی ازاین آیه می توان کرد . من یکی ازبرداشتهایم ازاین آیه این است که برای سلامتی خود بایدتغیرکنیم . میتوانید جهت شناخت وتغیر درروندزندگی واخلاق وتغذیه و . به وبلاگ بیماریهای خاموش مراجعه فرمایید . لطفا از وبلاگ بیماریهای خاموش دیدن کنید.

این روزها زیادی ساکت شده ام. نمیدانم چرا حرفهایم بجای گلویم از چشمانم بیرون می آیند. فکرکنم یاهو مشکل داره هرچی به ایمیلت پیام میدم نمیشه گلم تونستی بیا. این آدرس اومدنی فقط خبرم کنctochat. يه وقتايي هست که دل. نه آهنگ هاي روي کامپيوترت. نه عکس هاي تو گوشي ات. نه دراز کشيدن و الکي زل زدن به سقف اتاق. سنگدل آروم بي صدا بي تفاوت بي عشق.

خاطرات من و دوستان دبیرستام از سال ۱۳۷۶ به بعد. باید بهشان جواب میدادیم که با اینکه سعیده برادرش را از دست داده نه تنها آن حسن را داره بلکه به فکر روحیه بقیه ما هم بود و هوای اونهایی که امتحان ها را خراب میکردند داشت و قبل از امتحان هم کلی ماهارو دلداری می داد و می خنداند و من مطمئن بودم مثل همیشه از شاگردان ممتاز مدرسه خواهد بود و الیته اون ترم هم جمله شاردان ممتاز سوم شد.

گاهی افتادن و موندن و بریدن. گاهی وقتا پر گشودن وپریدن. کندن از مرگ و تباهی. زندگی مثل یه جنگه تنها جنگی که قشنگه. تو نبرده زندگی عشق حکم تفنگه. پس برو و بیخیال باش. گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد.

ا ین صفحه را صفحه ی خانگی خود کنید. چشم جان گر به رخت دوخته دارم چه عجب که به مژگان تو چشم از دو جهان دوخته ام. مردی مقابل گل فروشی ایستاد. او میخواست دسته گلی برای مادرش. که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود. وقتی از گل فروشی خارج شد دختری را دید که در کنار درب نشسته بود و گریه میکرد.