تا یار که را خواهد و میلش به که باشد. خیلی آدم ها بودن که به خاطر من حرم رو دور زدن. فکر کنم نیاز مبرم به یک نائب الزیاره دارم. می گن برای پدر بزرگ ها نوه حتی از فرزند شون هم عزیز تره. فدائیان نوه ات هستیم امام رضا. کاش من هم سنگ دل بودم. یا کاش خرده شیشه های دلم باز هم جای شکستن داشت. همراه با بارش خفیف باران در ارتفاعات.

عشق باهم بودن نیست . عشق دور از هم عاشق هم بودن است. برای معنای کلمه دل تنگی نیاز به این همه لغت نامه نیست . دل تنگی یعنی - تو ! سه شنبه دوازدهم شهریور ۱۳۹۲. دیگر سراغ خاطره های مرا مگیر. خاکستر گداخته را زیر و رو مکن. دیدار ما تصور یک بی نهایت است. با یکدگر دو اینه را روبرو نکن.

من نه عاشق بودم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من. من خودم بودم و یک حس غریب که به صد عشق و هوس میارزد. ادامه ی مناظره ی سیب. باغبان از پی او تند دوید. حرمت باغچه و دختر کم سالش را. سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم. بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق. تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم. هر دو را بغض ربود.

دانلود تیتراژ سریال انقلاب زیبا با صدای محمدرضا علیمردانی. آموزشگاه خیاطی و گلدوزی جوادی. من و ما - رفتیم به باد فنا. گذری در کوچه باغ شعر و هنر. زنی که من باشم .

لذت شعر نوشتن با کیبورد. بقیه اش را خودم رشد کردم .

امام زمان مرا بخاطر اشتباهاتم ببخش. ارتباط با همه ی اقشار مردم و دردودل با آنها. اگر دوست دارید با یتیم و نوکر امام زمان درد دل کنید یا سوالی دارید پیغام بگذارید و اگر دوست دارید خصوصی صحبت کنید حرف دلتون را ایمیل کنید. برایمان دعا کنید مشکلی بر سر راهمان است. نوشته شده در تاریخ یکشنبه ۲۴ دی۱۳۹۱ توسط سرباز امام زمان. یه روز یه ترکه . ابلاغ سیاستهای كلی اقتصاد مقاومتی.

سکوتم را به باران هدیه کردم. درمیان باران یا همان نعمت الهی. سر را ب روی اسمانم میگیرم. نوازش های باران را احساس میکنم. در اینئ میان قلبم ب تپش میافتد. در همین لحظس که یادتو در تمام وجودم ب لرزه میافتد. برای وجود عشقی همچوتوشکر گذارم. یکشنبه بیست و سوم فروردین ۱۳۹۴. قطرات باران را ببین چگونه برای رسیدن ب زمین پا میکوبند. این همان عشق است که ما برای رسیدن بهم. نه تنها پاهایمان بلکه قلبهایمان هم وقتی درکنار همیم. یکشنبه بیست و سوم فروردین ۱۳۹۴.

فعلا ن م ی ن و ی س م. ما 13 بدر با سهیلا اینا بودیم . ضد حال خورده بودن که پدر بزرگشون فوت کرد همشون حس هیچی نداشتن. آخه ما هرسال با خاله اینا میرفتیم. خلاصه بعد 3 ساعت تو ترافیک موندن. اسمشنمیدونم چی بود ولی جنگل داشت و رودخونه. خیلی با صفا بود و البته شلوغ.

شروع به کار پست ثابت. این وبلاگ برای شناخت بیشتر سید محمد جوادی درست شده. اگر مایل به همکاری هستین در نظرات این پست اعلام کنین. دست خط مرحوم جواد بهزادی.