Date Range
Date Range
Date Range
منتظر نمان پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده بودن خویش بکوش. ﭼﻮﻥ ﺷﯿﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺬﺍ ﻣﯿﺪﻭﺩ ﻭ ﺁﻫﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ. ﻫﺪﻑ ﻣﻬﻢ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻧﯿﺎﺯ ﺍﺳﺖ. سنگ غرور و خود خواهی. یکم طولانیه ولی خیلی قشنگه ارزش خوندنو داره. تصمیم گرفتم کمی در طبقات پاساژ قدم بزنم.
بگذار از اینجا هم بیرونمان.
را ے آ כ ڪس ے. ک رد م ب ه روی ز ند ﮚ ی. ب ه پای خوب بود כ م ن. ا ض رب ه های. ش م را لال کرده . ف ق ط ﮚهﮚاهی ل بخ כ נ. وز هم م قاومم ب رای ض ربه های. خسته شدم از بس آدما ے ے. تو زندگیم دیدم که میخواستن. جای تورو تو قلبم بگ ے. د جای دوستمه الان بر. ﮚفتҐ כ رو نҐےتونے فراҐوݜ. تۅ ﮧق ﮧق ﮚ ړ ے ﮧ ﮧ ا ت כ ف ڪ Ґ ب ے ا ړ ے. ݜبےﮧ ڪ ے כ ے تҐ. اﮚﮧ Ґےڅۅاے Ґثڵ بقےﮧ باݜҐ.
این سایت برای راحت کردن شما دوستان عزیز در هنگام وبگردی شماست که با توجه به موضوعات موجود می توانید به راحتی به آنچه مدنظر شماست برسید. امیدوارم ساعات خوشی را داشته باشید. براي اطلاع از آپدیت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود. خطر خوردن آب سرد بعد از غذا خوش آمدگويي به سرطان.
براي عشق تمنا كن ولي خار نشو. براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده . براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو. براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه. براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن . براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير . براي عشق وصال كن ولي فرار نكن . براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن . براي عشق بمير ولي كسي رو نكش . براي عشق خودت باش ولي خوب باش. توی تنها ترین تنهاییا خدا هست. شباوقتی ک بیداری,خداهم با تو بیداره.
Les Fréres Scott le Blog. Abonne-toi à mon blog! Saluee tou le monde at bienvnu sur mon blog! .
Quarta-feira, 31 de agosto de 2005. Nà o importa se hoje o dia acordou cinzento. Quero sentir o vento em meu rosto como se pudesse ser livre. Hoje minha alma vai crescer um palmo e caminhar na ponta dos pà s. Vou deixar minha boneca num canto. Hoje sou eu quem caminha e bate palmas. Cansei de brincar de roda. Você me diz para nà o correr, mas eu tenho pressa. Do outro lado do muro tem um mistà rio. Agora sou eu quem conta as histà rias para você adormecer.
متنفر از آن هایی که اسمشان مرد است ولی نامرد اند. من زنم و به همان اندازه از هوا سهم میبرم که تو میبری. درد آور است که من آزاد نباشم تا تو به گناه نیفتی. قوس های بدنم بیشتر از افکارم به چشم هایت می آیند. تاسف بار است که باید لباسهایم را به میزان ایمان تو تنظیم کنم. نمیدانم در مورد تو چه باید بنوسم. از بدی هایت کلمات شرم دارند حضور پیدا کنند.