Date Range
Date Range
Date Range
ادبیات داستانی- ارائه ی آثار- نقد- معرفی. سلام به همه ی دوستان. آدرس جدید وبلاگ رو می ذارم. در ضمن امسال ۴۲روز کچل توی نمایشگاه چشمک می زد. در وبلاگ جدید با عنوان مثلا شرح احوالات به روزم. چاپ دوم 42 روز كچل. سلام به تمام دوستان و همراهان. بعضي وقتها فكر مي كنم در جهت ارايه و تبليغات اثرم كاري نكرده ام و الا شايد تعداد بيشتري به دست مخاطب مي رسيد.
یهو دلم خواست دوباره بیام اینجا! کارشناسی تموم به همین زودی. یه کلی دوست وبلاگی جدید پیدا کردم که دوسشون دارم. خیلی چیزا واسم عوض شده. از اونجایی که خیلی وقته حرفی واسه گفتن ندارم احتمالا اینجا تعطیل میشه تا تابستون. پس تا اون موقع خداحافظ همه. منو جنون های بی گاهم.
شرح احوالات- اتفاقات- آثار و نظرات. اول سلام كه نام خداست. دوم كاري است كه با نيت قربت انجام مي دهم و مي خواهم مجالي باشد براي تلنگر خوردن به خودم كه بدانم كه كي هستم و براي چه دارم كار مي كنم. براي اينكه تلنگري باشد براي خودم كه بدانم تنها كاري ارزش دارد كه براي خدا انجام بگيرد ولاغير. و سعي كنم تا اين توصيه در جلو چشمم باشد و راهي خلاف نروم. سوم اداي دين و تكليف و گفتن آنچه روزي شايد به كار آيد. چهارم ا ارتباط با دوستان و هم فكران و دريافت نظرات و راهنمايي هاي آنها كه مشتاقانه محتاج آن هستم.
برای خوانش منتخب اشعار مفهومی کلیک کنید. تکرار خواهد گشت ادواری که گم شد. ساز مخالف می زند این ساعت پیر. تا روز و شبهای سبکباری که گم شد. چشمم شبیه کودکی ها بیقرار است. چیزی شبیه آخرین باری که گم شد. یکمرتبه از روی دیوار دبستان. بالا زده لبخند بسیاری که گم شد. تکلیف ها امشب به سرعت ته کشیدند. حال و هوایی داشت خودکاری که گم شد. از ترس خانه تیله ها را خاک کردم.
آخر قصه ی اینبار کسی می میرد. چه اندازه تنهایی من بزرگ است. دیدار سه تا نقطه به قیامت. این روزها که میگذرد شادم ! دست نوشته های احساسی مسعود زبده. به تلخی عشق و شیرینی نفرت. درخت با جنگل سخن میگوید. و من با تو سخن میگویم. نامت را به من بگو. دستت را به من بده. حرفت را به من بگو. قلبت را به من بده. من ریشههای تو را دریافتهام. با لبانت برای همه لبها سخن گفتهام. و دستهایت با دستان من آشناست.
دعای روز سی و دوم 2. از اکنون تا سالها ی بی شمار گذشته. در کوچه های متعفن و مذاب. معلق از چنگک حتم یا انگار. میان چاه های لبالب از جسد. از بهشت خیال شنیده ام. تمام آبها ی متعفن جهان. از خون خوش بو ترند. که کودکان تقسیم شده را. در مهربانی آغوش های قرمز. آن هم از نوع اعلایش.
آموزش روزنامه نگاری و یادداشت های یک روزنامه نگار. وظیفه روزنامهنگار ایجاد پرسش است. یک سیلی محکم به گونه مردم ایران. یادداشت هایی از نمایشگاه کتاب فرانکفورت 2016. یکب از این روزها داوود رشیدی از بین ما رفت. غولهای کمک آموزشی یارانه نشر را میبلعند. جستجوی مدارک در کتابخانه ملی. دفتر مطالعات و توسعه رسانهها.
پر فروشترینها کتاب آسمان در نیمه اول سال 91. قرار بود هر ماه عناوین پرفروش فروشگاه را اینجا ببینید. تنبلی ما را به جایی رساند که حالا باید پرفروش ترینهای نیمه اول سال را یکجا معرفی کنم. فعلا همین را داشته باشید که از همچو منی غنیمت است.
شرح احوالات- اتفاقات- آثار و نظرات. اول سلام كه نام خداست. دوم كاري است كه با نيت قربت انجام مي دهم و مي خواهم مجالي باشد براي تلنگر خوردن به خودم كه بدانم كه كي هستم و براي چه دارم كار مي كنم. براي اينكه تلنگري باشد براي خودم كه بدانم تنها كاري ارزش دارد كه براي خدا انجام بگيرد ولاغير. و سعي كنم تا اين توصيه در جلو چشمم باشد و راهي خلاف نروم. سوم اداي دين و تكليف و گفتن آنچه روزي شايد به كار آيد. چهارم ا ارتباط با دوستان و هم فكران و دريافت نظرات و راهنمايي هاي آنها كه مشتاقانه محتاج آن هستم.
سلام و درود بی پایان بر شما مخاطبین عزیز. این وبلاگ که الان دارید میبینید از سال 83 با من هستش. اون موقع دانش آموز بودم. سربازی رفتم و الان هم مشغول به کار. چه از نوع حضوری و فیزیکی و چه از نوع اینترنتی. اما الان خدا هدیه ای داده بهم که همیشه در قلب و ذهن من جا داره. همسرم بسیار همراه و همدل من که واقعا ازش مچکرم.
درد دلی با مسئولین بالاخص مسولین فرهنگی شهر جغتای.