Date Range
Date Range
Date Range
رها از تهی بودن روزها. زنان با گرگها می دوند- قسمت پانزدهم. روزي روزگاري در پايين جاده اي مردي آسيابان به همراه همسر و دخترش زندگي مي كرد. آسيابان چيز زيادي نداشت جز همان سنگ آسياب واقع در انبار و يك درخت سيب پر شكوفه در پشت آن. زنان با گرگها می دوند- قسمت چهاردهم. زنان با گرگها می دوند- قسمت سیزدهم. زني كشته و در گور شده.
همراه با مشتی غم و شادی. و با گروهی زخم ها و عده ای مرهم. یکراست باید بروم سر اصل مطلب. اینجا فعلا دست نخورده می ماند. با همین شکل و شمایل. اگر صاحبش جای دیگر بند شد و به قول خودمان اخت شد. این خانه ی جدید امکان نظردهی ندارد. یک نفر آمد و بر پنجره ام گ ل مالید من ولی منتظر بارانم.
رایحه ی لطیف اطراف تبدیل شده به دود یه نخ سیگار برگ. رنگ لباسام شده هم رنگ دیوارای سرنوشت سیاهم. خوابهام تبدیل شدن به یه کابوس غم انگیز . و در آخر زندگیم تبدیل شده به مرگ تدریجی. زنانه پای این عشق می ایستم.
خط چهل و هفتم - سراب. نامه های شبهای زمستانی 4. فلسفه آنگونه که می پسندم - نیما. روشنگری و خردورزی - کامران. تفکر ویژه ابرانسان است - رامیار.
این نوشته ها اسمش نقد نیست. خاطرات یک گیشا آرتور گلدن. چهارشنبه 21 مردادماه سال 1394. از زمانی که دختربچه کوچکی بود و در کلبه پدر پیر و ماهیگیرش به همراه خواهر و مادر بیمارش زندگی میکرد. از آن بعدازظهری میگوید که بهترین و بدترین روز زندگیش بود. از دیداری که او را در مسیری قرار داد که در انتهایش بنشیند و برای ما داستان زندگیش را بازگو کند. اول اینکه یادداشت پشت کتاب فاجعه است. یک فاجعه داستانی! وقتی کتاب را به پ.
Forgot Password or Username? Deviant for 4 Years. This is the place where you can personalize your profile! By moving, adding and personalizing widgets.
از جوانی و خامی سالیانی گذشته و تا فرتوتی و بیرمقی سالیانی مانده. اینجا تجربه و انرژی در نقطهای اپتیمم به هم میرسند. و ناگزیر نگاهی دیگر گونه به زندگی در تو شکل میبندد برخاسته از اندیشهی ویژهی تو. بیهراس از آنچه دیگران میپندارند و مینگرند و میگویند. چنان در چهل سالگی رها میشوی که گویی هزاران سال رهایی. چهل سالگیام را دوست دارم.
Forgot Password or Username? Carl M. By moving, adding and personalizing widgets.