Date Range
Date Range
Date Range
سال ۸۸ برای من خیلی آموزنده بود. پر از شادی های از ته دل و پر از ناملایماتی که گذشتن و می گذرن. بزرگترین چیزی که به دست آوردم مانا و بعدش هم دفاع از پایان نامه ام. اما چیزهای معنوی که بهشون رسیدم و برام خیلی ارزشمندن اینه که. ۱-توی هر اتفاقی که میفته مصلحتی هست اما این به این معنی نیست که من دست رو دست بذارم. ۲-آگاهی به جنبه های شخصیتی خودم و سعی کردن برای رسیدن به بالغ شخصیتی که این رو از مشاور خوبم دارم.
به سرم زده دوباره اینجا رو آب و جارو کنم و از روزانه هام بنویسم. الهی کیف ادعوک و انا انا و کیف اقطع رجائی منک و انت. ۵شنبه ۲۸ آبان به اتفاق بابا رفتیم بیمارستان تا کارهای پذیرش را برای جمعه انجام بدهیم. خدا میدونه با چه حالی وارد بیمارستان شدیم و کارهای پذیرش را میکردیم.
یه دختره که یه پسری داره که خیلی دوسش داره. با آرزوی قبولی طاعات و عبادات. حوصلم سر رفته حرصم میگیره نمیتونم یه کار خوب پیدا کنم. به خدا کلافه شدم دنباله یه کاره دولتییم که اونم شانس می خواد و ما نه شانسو داریم نه پارتی. تو کنکور ارشد هم قبول نشدم شد قوز بالا قوز. ظ روز یکشنبه ۸ شهریور ۱۳۸۸. مدام دلهره نتایج ارشدو دارم همین امروز یا فرداست که بیاد . اول بیدار میشی چایی بزار.
نمی دونم چرا دیگه اینجا احساس امنیت نمی کنم برای همین خاطرات قشنگمو از دی ماه ۸۴ تا به امروز پاک کردم . اما این خاطرات همیشه در ذهن من و شهرام باقی می مونه. شاید یه روزی همه نوشته امو به راشین عزیزم نشون دادم. تصمیم دارم هنوزم بنویسم اما اینجا دیگه نه و در مورد روابط شخصی و خصوصیم با شهرام نمی نویسم فقط از گل زندگیمون راشین می نویسم. من کلا آدم فراموشکارم اما در خدمتتون هستم.
پراکنده هایی از روزها و شبها. دانی که به دیدار تو چونم تشنه. هر لحظه که بینمت فزونم تشنه. من تشنه ی آن دو چشم مخمور توام. عالم همه زین سبب به خونم تشنه . در آن لحظاتی که خودآگاه کنار می رود و ناخودآگاه اختیار همه چیز را به دست می گیرد. دقیقه هایی که فاقد زمانند و جدای از مکان. فرداست دوباره تکرار آن روز شگفت. لبهای مرا آتش حسرت بگداخت.
از سالهای خیلی خیلی دور روزانه هام رو می نوشتم. اما همش واسه خودم و خدای خودم . اما حالا می خوام افکارم شما هم بدونی. سهشنبه 1 مردادماه سال 1392. البته اونجوری که به نظر میرسه چند تا از دوستای خویم غیر فعال شدن . رها و همدل ولیلوم و آرش. ٢ سال از آخرین پستم میگذره. اتفاق بزرگی تو این دو سال واسم اوفتاده . من مادر شدم! پستای قبلیم رو که میخوندم واقعا انرژی و سر زندگی رو حس میکردم. فکر نکنین که الان زندگی خوبی ندارم . نه! دختر و شوهری دارم که عاشقشونم.
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
ظ روز جمعه ٢۱ مهر ۱۳٩۱. من بینهایت خدا رو شکر میکنم برای هر اتفاق خوب و بدی که تا حالا تو زندگی م افتاده. و از خدا عذر میخوام که اگر تو سختی های زندگی م بینهایت دختر ناشکری بودم. شاید اگر اون اتفاقای سخت و سنگین برام نیافتاده بود الان انقدر قدر زندگی شیرین م رو نمیدونستم. روز 17 شهریور من و محمد با خطبه ای که پدر محمد با اون روح بلند و دل پاکش برامون جاری کرد به عقد دائم هم دراومدیم.
امیرعلی , اس ام اس , مدل , sms new. امیرعلی , اس ام اس , مدل , sms new , اس ام اس جدید , مدل جدید , فال. امیرعلی , اس ام اس , مدل , sms new , اس ام اس جدید , مدل جدید , فال , فال حافظ , فال جدید , اس ام اس , عاشقانه , خنده دار. اس ام اس خنده دار. اس ام اس های خنده دار. اس ام اس خنده دار. غار علیصدر به قندیلاش معروفه.
به شرطی که از صفر شروع کنی دوباره و دوباره و دوباره شروع کن. اول از همه به همه ایرانی های عزیز مدل های رنگا رنگ بچه های ایران رو تبریک میگم. سعید عبدولی برای ما مدال طلا داره حتی اگه اون نامردا نذارن. توی این شب های عزیز برای همه دعا کنیم مخصوصا بچه های تیم ملی که رفتن که انشالله با مدال های خوش رنگ برگردن.