م لودی زندگی من . ولی هرچی که باشی حذف وبلاگ نیست . تو بی شک لبخند خدایی برای من همسر مهربانم .

اشعار سید محمدرضا هاشمی زاده. بچه های خالو محمد علی. خدا جون دوستت دارم کرمی. خانه وبلاگ نویسان استان بوشهر.

انجمن ادبی ترانه ی فریاد.

دلم برای روزا و شبایی که تموم شدن تنگه. واسه خاطره هامون واسه دوتایی بیرون رفتنامون واسه دلقک بازیامون واسه وقتایی که محرم دل همدیگه بودیم واسه وقتایی که دلمون پر میکشید واسه هم واسه وقتایی که خیلی وقته وقفه افتاده بینمون. کاش از حال این روزای من باخبر بودی. منو ببر به اون لحظه. به اون ترانه ی شادی. که تو یاد من افتادی. نوشته شده در چهاردهم مرداد 1392ساعت توسط سپیده کیانی.

ترنم باران را نصار چشمانت میکنم نازنینم. تا شبنمی شود بر سرخی گونه هایت. و داغی بوسه ام را به پیشانی ات به یادگار میگذارم و دست نوازشم را. من از تمام آسمان یک باران را میخواهم. از تمام زمین یک خیابان را. یک دست که قفل شود در دست من . من سفر کرده ای دارم.

از وقتی که رفتی خوابام میک ش ت م. شد عینهو رشید سریال شبکه یک . ولی زیاد نباید جدی گرفته بشه اینروزا خواب نمیبینم که بخوام بکشتم! فقط یه کنایه بود همین . یه دوستی داشتم علیرضا الان دوماد شده میگفت خیلی هارو نمیبخشم خیلی هارو فراموش نمیکنم.

خط خطی های ذهن من. مولا زنگه در موسسه به صدا در اومد دختر بچه ای جواب داد بله . مرد گفت دخترم نذری آوردیم . دخترک گفت صبرکنید مامانمو صدا بزنم. بعد در باز شد زن و مرد وارد حیاط شدن به طرف ساختمون رفتن . چندتا دختر بچه ی کوچولو از پشت پنجره به اونا نگاه میکردن وارد سالن. شدن خانمی جلوی در ایستاده بود و خوش امد گفت و نذری رو گرفت و. تشکر کرد واز زن ومرد خواست تا بشین ازشون پذیرای بشه. فقط لطفا بشینید تا بچه ها اماده بشن.

تراوشات ذهن یک جوجه گرافیست. برای پنجمین بار تلفن رفت روی پیغام گیر. سلام ما خونه نیستیم شایدم خوابیم شاید هم دوست نداریم تلفنتون و. جواب بدیم ولی شما اگه دوست داشتین میتونین پیغام بزارین. هنوز بعد از 5 سال که جدا شدم هنوز هم صدای خودم پیغام گیره! سلام بابا من دارم میرم سفر امشب راه می افتم جمعه شب هم بر میگردم. چه خوب شد که این مسافر زمان اومد. و مهم تر از همه.