با دست هایی که دیگر دلخوش به النگو هایی نیست. که زرق و برقش شخصیتم باشد. و به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو. درد آور است من آزاد نباشم که تو به گناه نیفتی. قوس های بدنم به چشم هایت بیشتر از تفکرم می آیند. دردم می آید باید لباسم را با میزان ایمان شما تنظیم کنم. دردم می آید ژست روشنفکریت تنها برای دختران غریبه است. به خواهر و مادرت که میرسی قیصر می شوی. دردم می آید در تختخواب با تمام عقیده هایم موافقی. دردم می آید نمی فهمی.

سلامی به گرمی خورشید بهبهان و به طراوت ورودی های 89 . امید اینکه جواب سلام مان در پس کوچه انزوامان بپیچد و در وقت تنهایی دستگیرمان شود . با امید اینکه دیوارها را در هم شکند و همکلاسی ها به صمیمیت همکلاسی های دوران مدرسه شوند. به امید اینکه چهار سال آزاد باشیم و با پاکی برای هم بنویسیم . میخواهیم برای یک بار هم که شده طعم شیرین آزادی و نزدیکی را در دلمان بچشیم . به امید اینکه سلام امروزمان بدرود نداشته باشد.

گاهی آنقدر کودک می شم و ساده که از دنیا و آدم هاش می ترسم. گاهی آنقدر بزرگ می شم که دیگران جلوم سکوت میکنن. گاهی آنقدر خسته ام که هیچ چیز جز تاریکی و تنهایی آرومم نمیکنه. گاهی آنقدر سرحالم که میتونم به یه دنیا آدم انرژی بدم. گاهی دلم فقط یه چیز میخواد. گاهی خودمم نمبدونم چی می خوام. گاهی بی خیال دنیا و سختی هاش راحت زندگی میکنم. گاهی یه گره ی کوچیک داغونم می کنه. گاهی آنقدر با منطق میشم که تبدیل به یه مشاور همه فن حریف میشم. گاهی آنقدر لوس می شم که همه چیزو الکی بهم میزنم. برای بعضی از هیچ ها.

بہ نام خداوند بخشنده ے بخشايشگر. جای کد های جاوا اسکریب.

مرا با سوزو جان بگذار و بگذر. اسیر و ناتوان بگذار و بگذر. چو شمعی سوختم از آتش عشق. مرا آتش به جان بگذار و بگذر. دلی چون لاله بی داغ غمت نیست. به این دل هم نشان بگذار و بگذر. مرا با یک جهان اندوه جان سوز. تو ای نامهربان بگذار و بگذر. دو چشمی را که مفتون رخت بود. کنون گوهرفشان بگذار و بگذر. در افتادم به گرداب غم عشق. مرا در این میان بگذار و بگذر.

دلم واقعا براتون تنگیده بود مروز نهار اومدم خونه مامانم اینا گفتم یه پاتک به سیستم بزنم و به یاد قدیم چند خطی بنویسم. من روز ۲ عید عروسی کردم و رفتم سر خونه زندگیم الانم با ایلیا و میثم جونم زندگیه آروم و بی دغدغه ای رو میگذرونم. تازه میفهمم زندگی یعنی چی. تازه میفهمم عشق چیه کسی که عاشقه چیکار میکنه. دلم واقعا برا همتون تنگیده بود. امیدوارم اگه عاشق شدین عاشق بمونین.

تا تواني رفع غم از چهره ي غمناک کن در جهان گرياندن آسان است اشکي پاک کن. با دست هایی که دیگر دلخوش به النگو هایی نیست. که زرق و برقش شخصیتم باشد. و به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو. درد آور است من آزاد نباشم که تو به گناه نیفتی. قوس های بدنم به چشم هایت بیشتر از تفکرم می آیند. دردم می آید باید لباسم را با میزان ایمان شما تنظیم کنم. دردم می آید ژست روشنفکریت تنها برای دختران غریبه است. به خواهر و مادرت که میرسی قیصر می شوی. دردم می آید در تختخواب با تمام عقیده هایم موافقی.

ورودی های 88 حقوق دانشگاه تهران. ورودیهای ادبیات 88 دانشگاه مازندران. برو بچه های دانشکده حقوق تبریز. سایت حقوقی طرح نوین اندیشه. فقه و حقوق90 دانشگاه تربیت معلم آذربایجان. ورودی های 89 حقوق دانشگاه تبریز. انجمن حقوق بین الملل مفید. دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی.