بیا گناه کنیم عشق را. جهنم از هیجانات ما دو تا گرم است. که در نگاه تو بازار شعرها گرم است.

رهسپاریم با ولایت تا شهادت. درد و دلی با امام زمان. امید مذاکره و مذاکره امید. دیروز دوباره مانور ثروت را در خیابان ها دیدیم. این بار آمده بودند جشن بگیرند توافقی را که کمترین اطلاعی از جزئیات آن نداشتند. از عکس ها پیداست که در اثر تحریم ها خیلی سختی کشیده اند! دوشنبه 20 بهمن 1393.

جایی که قرار نیست عاشق باشی. و هرکس مقدراست خودش نباشد. جایی که مردانی بازوی مقدس ندارند. جایی که تورا در آغوش نمی گیرند. گرمایش تب عشق می آورد. شاید عاشق شکنجه گر خود شدم. نیمی از گلایه ها زمانی تمام می شود. که فقط به او بگویی. حق با توست یعنی عذرخواهی کردن.

خیال می کنم در آبهای جهان قایقی است. پس از بیست و سه. خیال می کنم در آبهای جهان قایقی است. ماری دلبندم شاید سکوتم را درک نمی کنی . اما احساس میکنم تو نیز خاموشی . این روزهای سکوت من روزهای سکوت تو نیز هستند . بدان و درک کن که بدون تو انجام دادن هر کاری برایم ناممکن هست و من به روح تو در زندگی روزانه ام نیازمندم .

کد کج شد ن ت صآویر. این وبلاگ جهت کنارهم بودن ساخته شده و دوست. دارم همگی مثل یه خانواده کنار هم باشیم. پس خاطرات جالب وخنده دار خودتون یا حتی غم و غصه هاتونو واسم. بنویسین تا بتونم پست قرارش بدم و بقیه دوستان کمکتون کنن. دوستای گلم مطالب جدید رو میتونین در آرشیو. چون قالب وبلاگ پستهای قدیمی رو نشون میده. برام هیچ حسی شبیه تو نیست! شاه تورنیو.

همه چیز و هیچ چیز. ﻣﮕﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻋﻤﺮﯼ ﺭﺍ ﻫﺪﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ. مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻏﺮﻭﺭ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺧﺮﺩ ﮐﺮﺩ.

تورا ساده دوست خواهم داشت مثل بوی چای تازه دم صبح و یک لبخند باچشمانی پر از خواب. امروز اولین روزی که بعد از مشگل بلگفا امدم وبلاگم ک مطلب بزارم ولی الان دیدم. که همه نظرات پستهای قبلیم پاک شده و نصف بیشتر لینکهام باز نمیشه. دلم اغواي تاکستان به لطف مستي انگور. دلم بوي خوش بابونه مي خواهد. دلم يک باغ پر نارنج.

به تمام کسانی که بودنشان بوی بیزاری میدهد. به گمانم کوسه ها برای ماهیان دلم دندان تیز کرده اند. اولین حضور جدی در مسابقات بین المللی کاراته. نیازی به واژه ها نیست. این خودش غم انگیز ترین شعر دنیاست. این شعرها بروند به جهنم. وقتی آغوشت در اسارت این کلمات است. و من شاعرانه تر از هربار تو را مرتکب میشوم. به باد رفت تمام رویاهایمان.

برای ماه من تا همیشه ماه بماند. جایی برای گفتن دلتنگی ها. تازه فهمیدم چقدر پدرم را دوست دارم! دیروز بعد از 2 ساعت از اتاق عمل بیرون آمد. با صورتی بی رمق و دستانی یخ کرده. دیروز نگذاشتند کنار پدرم بمانم . باید مراقبت را به عمو واگذار میکردم! .