خداوندا تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم. مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را! مبادا گم کنم اهداف زیبا را! دلم بین امید و نا امیدی میزند پرسه. مرا تنها نگذار خدا . خوابی که تعبیر نشد! تک تک خواب هام تعبیر شدن! جز خواب تو . تو همون خوابی که تعبیر نشد! تو همون اتفاقی که نیفتاد! می دونم بالاخره یه روز تعبیر میشی . فالگیر بهم گفت همه چی دروغ بوده! من از هر چی.

Alguém dizia com mágoa num blog, que ainda não tinha esquecido as marcas dele, seja lá isso o que for. Ainda sinto o calor quando os nossos olhares se cruzavam, a tua mão ferro em brasa deixava marcas na minha pele, a loucura que me provocavas, a água a escorrer que não me arrefecia, o sal das minhas lágrimas. Ainda sinto tudo isso é só puxar pela memória. 9 de junho de 2015. Nessa noite no Barreiro a ilha existiu em toda a sua pujança, nunca mais poderia sequer pensar, com olhares, .

خدا وند آزادی را به کسانی هدیه می کند که در جستجوی آن هستند. از آخرين باري كه مسير دانشكده علوم تا خيابان اصلي را با هم قدم زديم و من مثل دفعات قبل حس خوبي داشتم. حدودا همين روزاي دي ماه پارسال. همه جا همراهم حست كردم و در كنارم داشتمت. هنوز هم جزئيات به خوبي يادمه . چشمهاي ريز و رنگيت كه معصوميت و پاكي دلت رو تا عمق وجودت نشون ميداد. اينا چسبيده ي جايي ته ذهنم و پاك هم نمي شه. من دلم شمال مي خواد.

Jedno z najlepszych w moim życiu spotkań z Polską Nauką. Mega otwarty na współpracę Katolicki Uniwersytet Lubelski. Właśnie podpisaliśmy pierwszą umowę o współpracy, na pewno będą kolejne.

Ort und Datum werden noch bekanntgegeben.