Date Range
Date Range
Date Range
یک میز با چند آشپز. من و همسرم در اروپا. ღ حرفای دل من ღ. روزهای شیرین من و همسری. من و روزهای فصل سوم زندگی. ذهن نوشت های خانم و آقای اردیبهشتی. روزهای زندگی یک ک م ا ل گ ر ا. من و همسرم هم را دوست داریم. لبخندهای احمقانه ی یک زن. سال نو بر همه دوستان عزیزم مبارک. انشالله امسال برای همه دوستان بهترین ها رقم بخوره.
مثل اینکه بالاخره این بلاگفا درست شد. خوشحالم و دلم برای دوستان وبلاگیم خیلی تنگ شده. منتظر پست های جدید هستم. اینجا دفتر خاطرات من و فرزندانم است. سمیرا جون- دلنوشته های یک دانشجو. خوشبختی زیر پوست من- نازنین. خاطرات دلنشین ما- ستاره جون.
گودی بگ هاش و هم آماده کردم. کیکش هم داره کم کم آماده میشه. فردا عشق کوچولوی ما چهار ساله میشه ان شالله. عکسهاش رو بعد میام می گذارم به امید خدا. منم که سه شنبه امتحان فاینال ترم پنجم فرانسه م هست. ان م یه آپ کوچولو بعد مدتها. الهي هميشه روزگار تنت سلامت و دلت شاد. اینقدر بچه ها وقتی به حرف می .
فوریه 20, 2011 بدست halone.
دیروز جلسه آشنایی با خانواده داماد بود. مهمونا زودتر از موعد رسیدن و ما اصلن آماده نبودیم. خداروشکر همه چیز خوب رفت جلو. در تمام مجلس حس میکردم که مامان هوامونو داره و دعامون میکنه.
سلام دوستان از وقتی پرشین تصمیم گرفته خونه تکونی کنه. اینجا یادگار بهترین روزا و خاطرات من هست? خرداد و تیر ۹۶. سالی که گذشت بر ما چه گذشت! کلیه حقوق و ا.
کودک چشم من از قصه ی تو می خوابد. قصه ی نغز تو از غصه تهیست! باز هم قصه بگو. توسط یک خانوم معلم جوان. فقط واقعا کمبود وقت دارم برای نوشتن پست جدید با خبرهای جدید. همتون رو هم خوندم و میخونم با سختی و روش های مختلف . توسط یک خانوم معلم جوان. توسط یک خانوم معلم جوان.
4روز قبل در حالی که اولین برف زمستانی شیراز شروع به باریدن کرد. دخترک پاک و معصوم من تحت عمل . چند روز قبل فیلم فراری رو دیدم که یه دختر مدرسه ای که سن کمی داشت و خونواده ی متعصبی .
دلتنگی های مادرانه من و دوقلوها. دلت که گرفته باش با صدای دستفروش دوره گرد هم گریه می کنی چه برسه به صدای بارون . دوستان تو این چند سال فکر میکنم در مورد مادام اریت گهگاه مطالبی تو وبلاگم نوشتم . ایشون بعد یه مدت که ایران نبودن برگشتن و باز کار زیبایی پوست و مو رو شروع کردن . اگر دوست داشتین حتما با دفترشون تماس بگیرین و یه جلسه مشاوره بگیرین .
هرگز وجود حاضر غایب شنیده ای. من در میان جمع و دلم جای دیگرست. بی نهایت ممنون از دوستان گرامی و ارجمندی که در این مدت صمیمانه با من همراهی کردند. دلگرمی من در این چند ماه دعاهای شما بود. بازهم التماس دعا دارم برای همه مریض ها و بعد برای مادرم. شرمنده اگر حضور ندارم فعال نیستم روزهای خوبی رو سپری نمیکنم. نوشته شده در یکشنبه سوم آذر 1392ساعت توسط محمد. شاید هیچی غم انگیز تر از این نیست که.
مارتیا نامی است پهلوی به معنای آدمی و انسان. خانمی كه باا نام افسانه برایم کامنت گذاشته اید . نه ادرس میل دادید و نه ادرس وبلاگ .
پر پرواز ندارم اما دلی دارم و حسرت اقاقی ها. گل پونه ها را روی طاقچه چیده ام . برگ گلی می خزد به روی دفترم . صدایت می پیچد در جانم و. آنگاه دخترک آوازه خوان سرزمین رویاها می شوم . به هوای سبزی جنگل چشمهایت به آواز می رقصم تا کوه دستانت. آوازه ی دیوانگی ام به شهر پیچیده است. می خندم تنها برای تو . چشم هایت را قابی کن برایش! .