Date Range
Date Range
Date Range
یار طلبگی و هزار و یک. روزهای زندگی طلبگی من و آقایی. سر در خانه طلبگی ما. 61-او روضه خواند و من. روزهای زندگی من و حاج آقا. یک شیعه با سلاح قلم. دلم میخواد خدا رو ببوسم. سلول های آبی مغز من. خدایا تو را می خواهم. خاطرات من به عنوان مادر و همسر. حضرت مادر سلام الله علیها. خادمه اهل بیت و شهدا. طلبه ای در ره عشق. فاطمه زندگی مامان و بابا. ב نیآ ی چآב ر ی هآ.
ضیافت الله به پایان خود نزدیک می شود. آغاز میکنم عاشقانه میان خودم و خودت را بادعای افتتاح. به هرخطی از دعاکه چشم میدوزم چشمانم خیس میشود از اشکی. که گناه کاری ام را به رخم میکشد و درهر خط مرا بیش از بیش شرمنده میسازد. که چون مرا به ضیافت بزرگ خویش راه دادی و برسر سفره ی کرامت و بخشش. و من حال که به روز های آخر ماه مبارک نزدیک میشویم همان روسیاهی هستم که بوده ام. خدایا چگونه شکرش را به جابیاور که لایق مهمانی ات نبودم ولی مرا خواندی.
ماییم و نوای بی نوایی بسم ال. صد بار اگر توبه شکستی باز آی. پرونده ام رو که نگاه میکنم میبینم خیلی سنگین تر از این حرفاست. صد بار شکستم و برگشتم پیش خودت. ولی دیگه این بار نمیدونم بار چندم که توبه و عهد و پیمان و شکستم. میدونم واقعا روسیاهی و شرمندگی. نباید راه این قضیه رو بیان کنم. ولی خودت که بهتر میدونی به غیر از تو کس دیگه ای رو ندارم. خودت خالق مایی مام بندت. این روزا خیلی دلم گرفته. همه درها اگه بسته است.
Mais tu peux entrer sans sonner. Amis du jour ; Bonjour. Amis du soir ; Bonsoir. Amis du sexe ; Durex.
آقای خونه هواس پرت ما! آقای خونه این چندوخته خیلی مشغولیات فکریش زیاد شده. که حتا شبام تو خواب هزیون میگه. پری شباااااااااااااا من تو سالن پای تی وی بودم دیدم از تو اتاق صدا قاه قاه خنده میاد. همچین زدمش ک کتلت شد! چه معنی داره مرد گنده خواب خروس ببینه! مدیونین فک کنین من ترسیده بودماااا. برگشتنی با تاکسی برگشته! به روم نیارین خووو.
اردیبهشت با همه ماهها فرق میکند. و ابن اردیبهشت با همه اردیبهشتها فرق میکند. و من تصمیم های تازه ای گرفته ام. متفاوت با فروردینی که گذشت. نوشته شده در دوشنبه هفتم اردیبهشت ۱۳۹۴ساعت توسط مهرپرور. زن همه جا پیدا می شود. هر جایی که فکرش را بکنی. در هر موقعیتی که فکرش را بکنی. باید زن را پیدا کرد.
من فقط می دانم که تویی شاه بیت غزل زندگی ام. اون وقتا که مجرد بودم یکی از تفریحاتم این بود که کشو و کمدای لباس رو می ریختم به هم و همه لباسامو اعم از معمولی و مهمونی و مجلسی رو می پوشیدم و کلی خودمو جلو اینه برانداز میکردم و آآآآآی حال می کردم. گاها یه اهنگی میزاشتم و یه قری هم می دادم خب. خلاصه امروز همسری رفته بود فوتبال و دخملی هم لالا بود. منم یعک ارایش مکوش مرگ منهه گلبهی نمودم و موهامم فرق گرفتم الکی مثلا مد روز عمل میکنم. ما هر از گاهی که یه پولی میزاریم کنار برای ترمه واسه اینکه .