من حدود ۹ ماه هست که نیومدم به روز کنم. از تموم کسانی که توی این مدت برام کامنت میزاشتن ممنونم. بچه ها یه نفر خیلی دلمو شکسته خیلی. اما امروز دلم خودت را میخواست نه خیالت را.

تا حالا به پیری فکر کردین. گفتم خانم پدرتون دیگه می تونه بره خونه مرخصه. چند ساعت تحت نظر ما بودن. الحمدلله اون ضربه به سرشون مشکل خاصی براشون ایجاد نکرده و خیالتون راحت باشه. فکر کردین ممکنه تو سن 80 سالگی یه گوشه خونه بیفتین و برای کوچکترین کارها نیاز به کمک داشته باشین.

چقد تلخ و غم انگیز میشود وقتی روزگارت رنگ ابهام به خود میگرد. وقتی که شب و روز فکر میکنی تا بتوانی از کنار هم قرار دادن چیزهایی که از ذهنت دایما عبور میکنند یک نتیجه ی منطقی بگیری ولی باز نمیشود که نمیشود که نمیشود. و باز تو میمانی و ابهام و ندانستن و . چند لایه ای بودن آدم ها و رفتارهای متفاوتشان باعث ابهام میشه که گاهی اصلا مهم نیست و گاهی انقدر مه و پررنگ میشود که همه ی شب و روزت را به خودش اختصاص میدهد و همواره.

خاطرات من و مستر امپول. یاصاحب الزمان هردم بیقرارتم تاظهورت.

سفر خوش گذشت جاتون خالی. انجمن رياضي مرکز اموزشي علامه حلي بم. خاطرات تلخ اما شیرین داداش حسین. خرید تل موی هات بانز. سلام به همه دوستای عزیزم خواهرا و داداشیای گلم. از همه خواهرا و داداشیا که اومدن وبم و باعث شدن فضای دوستانه ایجاد بشه و درکنار شما لحظات شادی داشته باشم تشکر میکنم ایشالا همیشه دلتون شاد و لبتون خندون باشه .

میگن هروقت دلت برای کسی تنگ شد نگاهش کن. هدیه امام رضا و خوشبختی دو همسفر. دست نوشته هایی از جنس دلتگی. از آن بالا من را با این کوچکی میبینی و زیر پر و بال خسته ام را میگیری. فقط مشکل به مشکل یاد خدایی می افتم که دارم.

عشق یعنی شب نخفتن تا سحر.

بدبختی های یک زن چاق. خاطرات خوب و بقیه شون. افتخار ماست که با مردمک چشمانتان همراهیم . و سرشار از نعمات پروردگار خوبم.