Date Range
Date Range
Date Range
آری این چنین بیماریم خواهر ! کنار لوزه م یه غده ی بزرگ سفید رنگ داره رشد میکنه . دکتر بهم ۴ تا پنی سیلین داده تا فعلا بتونیم. کنترلش کنیم ولی روزبروز بدتر میشه منم نمیتونم پنی سیلین بزنم و حساسیت دارم . ۳- گذشته از شوخی هر انسانی رو با اخلاقش بسنجیم.
شاید این چند سحر فرصت آخر باشد! که به مقصد برسیم. وبفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم. میشود کاری کرد که رضای خداوند باشد. سلام به همه ی دوستای خوبم نماز و روزه هاتون قبول. این پست و در جواب یه دوست گذاشتم نتونستم توی وبش کامنت بذارم به خاطر همین اینجا جوابشو میدم. سکوت من نشونه ی لجبازی نبود. همون زمانی که جواب کامنتتو دادم بخشیدمت به خاطر خودم چون میدونم تا زمانی که من نتونم کسی رو ببخشم نمی تونم از کسی انتظار بخشش داشته باشم. امروز خیلی آرومم یه آ.
Суббота, 1 октября 2011 г. Пятница, 30 сентября 2011 г. Вторник, 28 июня 2011 г. Я использую как презентацию Powerpoint c фломастером, которым можно писать в уже готовых слайдах. Сам инструментарий показался мне очень каким-то немобильным и малофункциональным. 8, 9 декабря у .
هر چی خدا بخواد یا هر چی شما بگید! خدا یعنی بینهایت. مرغ و خروسی که به خیر و خوشی. عقد نموده زن و شوهر شده. روی نمودند به اطراف ده. از بدی حادثه آن جا گذشت. همچو که افتاد نگاهش به مرغ. چشم وی از دیدن او خیره گشت. کشته مرا هیکل رعنای تو. جمله کوپن های من کارمند. باد فدای قد و بالای تو. گر برسد بر بدنت دست من. جان کنم ای مرغ به قربان تو.
Блог для тех, кто хочет научиться или научить других математике не только на уроке, но и после него. Четверг, 23 июля 2015 г. Александр Дольский написал лирическое стихотворение о дробях.
که به ا و محبت. یک مرغ در مرغدآری فهمیده بود. یک مرغ هم به دیگران مینگریست. در ولع چپآول دآنه هآی آنهآ بود. با دست خلقت می درید. وقتی ابد چشم تو را. پیش از ازل می آفرید. وقتی زمین ناز تو را. وقتی عطش طعم تو را. با اشک هایم می چشید. نه عقل بود و نه دلی. چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی. یک آن شد این عاشق شدن. دنیا همان یک لحظه بود.
سیاه مشق های هر روز و شب و هر لحظه ام که با عشق بوی زندگی گرفته اند. دوباره بغض دلم آشیانه ی توست. دوباره قلب بی نفسم شرحه شرحه عاشقانه ی توست. دوباره بی تو اسیر خاک شده ام. دوباره از تو نوای وصل نشنیدم. دوباره در هر نفسم صدای ناله ز دوری توست. دوباره در هر طرفم یکی نشانه ی توست. دوباره اشک ها وصال را می طلبند. دوباره نشانه ها زهر گوشه ای می رویند. خبر نداده امدی به سراغم باز. دوباره راه ها می سرایند برایم اغاز. مرا نگاه کن در این گوشه ی دور. دوباره رقص فتاده ام با شوق و سرور.