Date Range
Date Range
Date Range
مستر برادر نقاشیش تو استان دوم شد و این یعنی اینکه تا ساعت سه صبح بیدار بودن من بی نتیجه نموند .
فقط میدونم همین امروز وقتی چشامو باز کردم وجود یه لیموی بزرگ رو تو بدنم احساس کردم. اگه دیدی موندنت عین نبودنه نمیخواد بزاری بری. الان نمیدونم از چی باید بنویسم و اصلا چی باید بگم . الان از اون حالتام که نه قلبم تو قلمم میتپه نه انقدر حواس دارم که از اتفاقات یا از چیزایی که پیش اومده بنویسم. ۳ روز پیش بود فکر کنم سر دردای شدیدی داشتم که دیگهمنجر به بیمارستان شد.
حتی جلوی این سیل قطرات. سفت و نفوذ ناپذیر می ایستد. همان آغوش سبز رویا زیر آسمان ابری هستی. همان فانوس شب های تاریکی. همان حس وجود و لبریزیه آرامش. زاد روز شناسنامه ای آدمها یک روز در سال است! .
میلادت مبارک مرد خوب ابانی. الهی همیشه زنده باشی و موفق. و بخونی همیشه از عشق. یک دنیا زیبایی نصیب لحظه هات. امروز که داشتم میرفتم کلاس ریاضی که البته لغو هم شد ندا رو دیدم. گفت خانم مشیر رو دیدم دیروز میگفت روناک چرا بهم زنگ نمیزنه. هیچی دیگه میرم شارژ بگیرم بهش زنگ بزنم. چهارشنبم قراره رها بیاد دانشگاه پیشم.
Please enter the sequence of characters in the field below.
Bonjour mon blog parle de tout. Please enter the sequence of characters in the field below. Merci de mettre des coms. Please enter the sequence of characters in the field below.
Musings in a country garden in the foothills of the Dandenong Ranges, just outside Melbourne. Saturday, 7 January 2017. What a Difference a Year Makes. A year ago I disliked having the Teucrium.