یکشنبه 31 فروردینماه سال 1393. با خودم گفته بودم دیدار ما به قیامت. اما این روزها انگار هر روز قیامت است و من هر روز جواب پس می دهم. چه تلخ شده این دنیای کوچک گرد. که هر روز قرار است بهم برسیم و قیامت شود. دوشنبه 25 دیماه سال 1391. برهنه ات میکنند تا بهتر شکسته شوی. شنبه 18 آذرماه سال 1391. ظرافتی زنانه و نه اندوهی کودکانه. کم کم تفاوت ظریف میان نگه داشتن یک دست. و زنجیر کردن یک روح را یاد خواهی گرفت. اینکه عشق تکیه کردن نیست.

شعر ها و دل نوشته هایم که می خواهم از هاله ی سکوت بیرون آیند. مطالب جدید من در patina. پست جدید من در وبسایت کودکانه های من منتشر شد. وب سایت من متول د شد. از این به بعد میتونید نوشته های منو تو وبسایت www. خواهش میکنم نظرات سازنده تون رو ازین به بعد تو وبسایتم ثبت کنین. با تشکر از همه ی دوستانم. من و سهمی ز غم .

قسمت نظرات مربوط به هر پست در بالای آن قرار دارد. ولی این وبلاگ رو دیگه آپ نمی کنم. چهارشنبه 3 تیرماه سال 1388. با سلام و معذرت خواهی از تمام دوستان وبلاگ نویس. شما دعا کنید که بتوانم بر گردم. و بدونید که می خوام . در این روزها و در این لحظه ها محتاج دعای. تک تک شما دوستان عزیزم هستم. جمعه 1 آذرماه سال 1387.