Date Range
Date Range
Date Range
خاطرات سال 83 به بعد. اصولا وقتی کلمه خاطره را به زبون میاریم داریم از چیزی صحبت می کنیم که سال ها در مغزمون و در یادمون مونده. وقتی من این خاطراتو اینجا می نویسم تمام اون صحنه ها از جلوی چشمام رد میشن. ماجراهای نی نی و بابا بزرگ. عاشقانه های مریم و مجتبی. روزهای شیرین من و همسری. وب نوشت محرمانه یک دختر.
ای که شب از رویای تو رنگین شده. سینه ام از عطر تو سنگین شده. ای به روی من گسترده خویش. شایدم بخشیده از اندوه بیش. همچو بارانی که شوید جسم خاک. هستیم ز آلودگی ها کرده پاک. ای تپش های تن سوزان من. آتشی در سایه ی مژگان من. ای دو چشمانت چمنزاران من. داغ چشمت خورده بر چشمان من. پیش از اینت گر که در خود داشتم. هر کسی را تو نمی انگاشتم. عشق دیگر نیست این این خیره گیست. چلچراغی در سکوت و تیره گیست. عشق چون در سینه ام بیدار شد. از طلب پا تا سرم ایثار شد. با تو ام دیگر ز دردی بیم نیست.
گفتم یک پست جدید بذارم تا یادم بمونه این روز آخر رو . جاتون خالی 5 شنبه همگی مرخصی گرفتیم و رفتیم کاشان. با سیما و فاطمه و محمد و فرید . اول ببخشید اگر نگران شدید. علت ننوشتنم تنبلی بود و بس! از بیزنس.