Date Range
Date Range
Date Range
بیا تا برایت بگویم چقدرتنهایی من بزرگ. امیدوارم هر جا هستین خوب و خوش باشین. باورتون نمی شه اگه بگم چه قدر دلم واستون تنگ شده. منو ببخشید این همه مدت نبودم کلی اتفاقات واسم افتاد که. می خواستم بعد این همه مدت یه اپ درست حسابی کنم اما چون یهویی تصمیم گرفتم نشد. حرفای خوب خوب بزنم و دیگه غمغین نباشم. شاید وبلاگ جدید درست کنم که دیگه حتی نوشته. اگه شد ادرس جدیدمو میدم. باورتون نمیشه چقدر دلم واستون تنگ شده.
با غرور بی اندازه ات. به دختری که عاشق توست. به تو تکیه کرده . با تکیه به غرور تو. در این دنیای پر از نامردی. چهارشنبه 20 مهرماه سال 1390. منو ببر به اون سالی. به روزی که منو دیدی. که با من روبرو میشی. یه جور زل بزن انگاری. به اون روزا که می خوامو. به اون شبا که خندونم. منو ببر به اون لحظه.
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1385. میدونم که شعر قشنگی از آب در نیومد ولی خوب این اولین شعر زندگیم بود. مینشستم در کنار جوی عمر. برای دیدن آن لحظه ها. لحظه های خوب و شیرین تلخ و بد. هر دو آن بودند در من یک نظر. لذت آن روزها برای من. چون عسل بودند در کام من. می گذستند روزها چون برق وباد. طعم آن شیرین بیانم ماند یاد. میخورم حسرت میکشم آه از نهاد. آهفریادم دگر ناید تو یاد. خواهشم از تو که ای زیباترین. برده ای از یاد من آن کیش و دین.
سهشنبه 15 بهمنماه سال 1387. کلیپ از مقام معظم رهبری در جبهه . اینم یه کلیپ از مقام معظم رهبری که خیلی زیباست. اینم یه کلیپ دیگه از مقام معظم رهبری که به زیارت امام رضا رفته . شنبه 29 تیرماه سال 1387. پنجشنبه 13 تیرماه سال 1387. می خواهم دل باشم مرز انسانها. می خواهم افق باشم تاسیراب کننده ی کویر تشنه ی نگاه ها گردم و افسونگر امید نا امیدان شوم و سرگرانیهای طبیعت را مرزی باشم . می خواهم راز باشم تنها چیزی که جای می خواهد .
عشق مامور تن است و دوست داشتن پیغمبر روح. در این روز اتفاقات زیبایی برای ما میوفته که دوست دارم توی وبلاگ. در این روز بعد از امتحان اخر حامد با قطار میریم مشهد. خیلی بابت این روز خوشحالم. روزی که با حامد اشنا شدم هیچ فکرشو نمی کردم که یروز بهم. برسیم و بشه شوهرم و در روزهای مهم زندگیش در کنارش باشم. چقد روزها زود از پس هم میگذرن. ۱ سال و ۲ ماه از عقد منو حام حام میگذره.
با سلام خدمت بینندگان این وبلاگ.
هی فلانی تو را من تو کردم. واسه من شما شما نکن. اگرکه آخر کارمان به ندامت کشید. هنوزم یه وقتایی دل تنگشی. میری عطرشو گاهی بو میکشی. به قدری شکستی که حس میکنی. همین روزا از غضه دیوونه شی. یک شمع می تواند بدون آنکه خاموش شود. تقسیم شدن کم نمی شود.
خدایا از تو چه پنهون یکی و قد تو دوست دارم. زخم هایی بر تن این چنگ باقی مانده است. خاطراتی تار از آن آهنگ باقی مانده است. تکه ای از آسمان بوده ست روزی این زمین. رعد و برقی در دل هر سنگ باقی مانده است. همدم ای کاش هاییم و غبار آهمان. روی کاشی های آبی رنگ باقی مانده است. گرچه زاهد گفت صد فرسنگ باقی مانده است.