تو را من با دلم آغشته کرده. زعشق و امید با دلم همخانه کرده. بخوان آواز عشقی در کنارم نازنینم. تو کجایی تا ببینی ظالمان در ظالمی استاد گشتند. من در پی ات هر روز و شب دیوانه گشتم. ای عزیز مهربانم روی تو زیباترینم من تو را پیدا کنم درسجده گاهم در دلم در دیده هایم. خوب من اشکم ببین دل تنگ تنگم. گر تو را نامی بنامم از همه خوبی دنیا تنها تو هستی عشقی وفادار. ای خدایم نازنینم در برم بنشین کنارم. عاشقم ای مهربانم ای رفیق ماندگارم. عاشقم ای مهربانم ای رفیق ماندگارم. به یاری او نمی آید! همچنا.

زندگینامه و آثار -نقل مطالب با ذکر منبع بلا مانع است. سالگرد وفات سید صدرالدین کاشف. نیمه شعبان سالگرد وفات قطب العارفین سید صدرالدین دزفولی متخلص به کاشف است. هدیه به روح ایشان و کلیه ابدال و اوتاد و اولیای الهی و رجال الغیب فاتحه و صلوات بفرستیم. کاشف و سید محمد نوربخش قهستانی. شرح تجرید بیتی فرد از کاشف.

به سراغ من اگر می آیید . ! ارزش مرد به اندازه همت اوست . دست نوشته های جسته گریخته من. همیشه فاصله ای هست . بهترین اشعار برای تو که نیستی. باور کن تمام من شدی. تریبون ازاد افکار من . ! بسته خسته ام . تو این صحنه ی پر شور چه سبزم چه شاداب. توی هاله ی تحسین رسیدم به مهتاب. ببین صحنه چه با عشق هم از دل هم از جون. منو خونده به دعوت من اینجام یه مهمون. هزار شعله ی شمع و یه پرو.

تا تو به داد من رسی من بخدا رسیده ام. همین مسیر را مستقیم که بروی. یک راه به من ختم می شود. آن دیگری به ختم من. نه فقط از تو اگر دل بكنم می میرم. سایه ات نیز بیفتد به تنم می میرم. بین جان من و پیراهن من فرقی نیست. هر یکی را که برایت بکنم می میرم. برق چشمان تو از دور مرا می گیرد. من اگر دست به زلفت بزنم می میرم. بازی ماهی و گربه است نظر بازی ما. مثل یک تنگ شبی می شکنم می میرم. روح برخاسته از من! .

شخصی نوشت های محمد ساجدي . براي ازادگي بر مي دارد. اين انقلاب مي تواند درون وجود هر فرد باشد يا در جامعه. كسي كه به ارمان هايي كه خود براي ان جوشيده و خود باعث شكوفاييش شده پشت مي كند. حال اين ارمانها فردي باشد يا اجتماعي.

اعضای مجمع هنری مسیحای هنر ایران اسلامی. چند کار دفاع مقدس از حمید طایی عزیز. وغیرتی که انگار در جنگ جا گذاشتیم. روزگاری فشنگ ها قلب مارا نشانه می رفتند. بوی ادکلن 212 بدجور غیرت سرفه های پدرم را. پدرم به خاطر گریه دختران شهرمان. سینه اش را داد و گاز خردل خرید. پدر چشمهایت را ببند که. حالا دختران شهرمان لبخند می فروشند. درمراسم ترحیم پدرم چیزی جز چایی جوشیده نبود. اما سماور خانه ما چندین سال است. برای برگشتن پدرم جوش می زند.