ازادی وعدالت تقدیم به جان های ازاد همه ی ملت ها. این اخرا همه اش غر می زدم که این چلچراغ دیگه اون چلچراغی نیست که ادم با کلی ذوق می نشست از اخر تا اولشو می خوند. حتی دیگه یک خط در میان می خریدمش. حالا شماره ی اخرش جلوم بازه واشک هام همین طور سرازیر میشه. جلوی کیوسک روزنامه فروشی وایسادم و زل زدم به این همه مجله و روزنامه هایی که غریبن برام. با اینکه میدونم پنج شنبه اس و چلچراغی نیست دلم می خواد دستمو دراز کنم و یه هزاری بدم و بگم چلچراغ جدید اما به جاش دستمو میکنم توی جیبمو می رم.

So tear me open but beware. من انتظار هیچ آدمیزادی را نمی کشم . من انتظار هیچ کس را نمی کشم . به سختی می توان گفت غمگین هستم از عدم حضور هرگونه حس در وجودم . Age , being a female , lack of money , giving up on your dreams. Once upon a time I was. Wish I never ever knew music. Friends who hurt you and your silence.

و انگشتم می رود توی چشمتان تا آرنجم . در دور برگردان زندگی ایرانیان برای بازگشت به نقطه صفر هشت سال پیش. مردی تمام وسعت تنهاییش به آه . از لحظه های گم شدن مرد توی شب. چیزی نمانده است بجز سایه ای سیاه . ساکن تر از همیشه آب. در چاله های توی دل کوچه مانده است. ابری تر از همیشه آه. توی هوای یخ زده ی کوچه مانده است. در لحظه های ساکت و غمگین آب و آه. مرد از میان کوچه دلگیر شب گذشت. تصویر مرد از تن آن آبها گذشت.