امشب از هفته ی سوم. امشب از هفته ی سوم. حسنا بانو یک زن دوم.

حوصله ای به رنگ نقره ای. مدلهای مختلفی انگیزه توی این مدت بهم خط میداد که با حوصله باشم و بنویسم. حوصله واسه من رنگی بوده و البته هنوز هم هست.

از آشنایی با آرمین تا پس گرفتن عسلکم. یعنی محتویات وبلاگ قدیمی را در پیوند های روزانه قرار. می بینم که بعد از اون طوفان سهمگین تو بلاگفا. سیستم نتونسته همه ی مطالب رو بازیابی کنه و تا سال 92 بیشتر برنگشته .

این ماه پر از شادی. اینم از روز پدر! باز یک ویکند دیگه از راه رسید. به همه مادرهایی که بچه هاشون شاید هیچ وقت دیگه برنگردن. روز دفاع از تز و پایان دوره دانشجویی.

از اولین کتابی که به دست گرفتم سودای نوشتن داشتم. و البته هیچگاه میسر نشد. هم اکنون میخواهم رویایی را واقعیت بخشم که سالیان سال در آرزویش بودم. هرچند که در این روزگار درد و امید نوشتن را که نه فکر کردن را هم از یاد برده ام. کاش آن که از ابتدا قصد آن دارم همان نقش شود در قالب واژه ها.

همون بهتر که ساکت باشه این دل. دهان وا شده ی ماهی. که گیر کرده به قل اب و. کشیده می شود از آب و. مرا بلند کن از خواب و. خدا شبیه دو دست خیس. که می خورد به تنم سرد است. و این منم زن تنهایی. که سال هاست که سردردست! تکان نمی خورد از جایش. دلش گرفته و ب غ کرده ست. ولش کن از بغل خیست! سؤال از سر نخ افتاد. ببین که گریه کنان دارم. جواب می شوم از این درد. کسی مرا بکشد بیرون! به فکر معجزه ای هستی.