یکی بود یکی نبود چاپ. عاشقش بودم عاشقم نبود وقتی عاشقم شد که دیگه دیر شده بود حالا می فهمم که چرا اول قصه ها میگن یکی بود یکی نبود! یکی بود یکی نبود. یکی بود یکی نبود .

آموزش فن بیان و گویندگی اصفهان. آموزش فن بیان و گویندگی و اجرای برنامه های سالنی و تلویزیونی. به وبلاگ آموزشی فن بیان و گویندگی خوش آمدید. پیش از هرچیز چند نکته را مد نظر قرار دهید. مطالب این وبلاگ جنبه آموزشی داشته و برای سهولت شما در دسترسی به مطالب مورد نیاز تهیه و گردآوری شده است. آنچه بیشتر مورد نیاز شماست در ادامه مطلب ها آمده پس با دقت آن ها را مطالعه نمایید. سعی کنید بسته های آموزشی را تهیه نمایید چون خواندن مطلب و کتاب برای توانمندی در بیان کافی نیست.

یا فاطمه من عقده دل وا نکردم. خوش به حال اونايي كه از تو خوب استفاده كردند و مي كنند. اونايي كه فريب رنگ ولعابت رو نميخورند و به مقصد فكر مي كنند. به راستي كه ما غافل شديم از مقصد و درگير جاده اي به ظاهر زيبا و قشنگ شديم. بعضي ها از تو استفاده مي كنند و اوج ميرسند و بعضي. مرتضي وقتي داشتند بالا سرت تلقين ميخوندند. به اين فكر ميكردم كه كي ميتونست حدس بزنه كه امروز تو رو به خاك بسپريم . به فكر خودم افتادم كه واقعا آماده ام. ا س م ع ا ف ه م يا فلان ابن فلان.

روز پنجشنبه عصرونه مردم در بهشت زهراس. تو اون جو آرومی که کنجشکا تو آسمون لذت می برن ی گوشه ای میبینی یکی داره ناله میزنه یکی تو خودشه داره آرم بارون از چشاش میاد یکی داره زیر لب زمزمه می کنه و. نوشته شده در تاریخ یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 توسط نرگس نظرات. عجب چقد دنیا پرپیچ و خم شده ها نمیدونیم حرف کیا رو باور کنیم.