خوردن خرمالو را دوست دارم و یاد داشتهایم هم بیشتر یاد آوری و یادگاری ست. تک جمله را هم از این شعربلند.

دست نوشته های یک جوان ایرانی. یادداشت های یک دهه چهلی.

گفتم كه بر خيالت راه نظر ببندم - -گفتا كه شب رو است واز راه ديگر آيد. به ديدارت آمدم وبرايت دسته گلي از گل هاي باغ آوردم . گل هاي زيبايي كه دسترنج خودت است . نيستي تاببيني كه باغ با رنگ هاي زيبايشان چه با صفاوزيباشده . ميدانم كه امروز همه عزيزان به يادت هستندوميدانم كه آرزو دارند در اين لحظه در كنارمن وتو بودند . دلم خيلي گرفته وچاره اي جز صبرندارم . خواهر شوهرخیاطی که سال هاست بیوه شده واز نع.

روزها و لحظه ها دارن میان و میرن. من هم نمی دونم از چی هست که عطسه میکنم و سر درد میشم. خوابهای فانتزی و گاها هولناک میبینم. افکار احمقانه و غیر واقعی و توی دهنم میچرخه و به خودم انواع فهش ها رو میدم به خاطرشون. بیماری یکی از اقوام دور باعث ایجاد حساسیت های فکری شده.