دوسال پیش وقتی از عمره دانشجویی برگشتم یادداشت های سفر را به صورت یک سفرنامه. با عنوان همقدم با هاجر تنظیم کردم. مدتی بعد متوجه شدم ستاد عمره جشنواره ای به نام. وبلاگ شرح داده ام که به خواندنش می ارزد. آبان ماه پارسال بود که خبر دوم شدنم رو تو بخش وبلاگ نویسی جشنواره شنیدم. من و وبلاگ آیه های اشک مشترکا دوم شدند. چقدر اون روزا شاد بودم و خام! این در کنار وعده اعطای سهمیه عمره به داوران جشنواره بود.

هتل مکه مان همانطور که قبلا گفتم هتل اشپیلیا بود هتل های مکه ایرانیان عموما از مسجدالحرام دور هست و باید عموما با ماشین های هتل بروی. اتاق های هتل اشپیلیا کوچکتر نسبت به هتل مدینه مان هست ولی همچنان وضعیت غذا و سرویس بهداشتیش خوب هست و اینجا هم فقط آب معدنی مصرف میکنیم خوشبختانه در طبقه همکف هتل تعدادی سرویس بهداشتی ایرانی هست ولی تعدادش برای یک هتل خیلی کم هست. دو آسناسور دارد که یکی درمیون در طبقات می ایستند یکی برای طبقات زوج و یکی برای طبقات فرد. هتل اشپیلیا البته آنچنان دور نب.

شرط اول قدم آن است که مجنون باشی. عیدی امسال من تویی دخترم. نوشته شده در یکشنبه ۱۴ دی۱۳۹۳ساعت توسط دختر مقنعه آبی. چیزی توی دلم تکان می خورد مثل . همیشه فکرمیکردم آدم خاطره بازی هستم اما حالا مطممئنم که هستم. دوباره دارم به سه سال و نه ماه پیش برمیگردم. ازوقتی این ماهی کوچولو تو دلم داره وول می خوره و بودنش را حس میکنم. دلتنگی ام را خالی کنم و اشک بریزم .

هيچ از شکوهش کم نشده. پنهان مشو که روي تو بر ما مبارک است. نظاره ي تو بر همه جان ها مبارک است. اي نو بهار حسن بيا کان هواي خوش. بر باغ و راغ و گلشن و صحرا مبارک است. دل را مجال نيست که از ذوق دم زند. جان سجده مي کند که خدايا مبارک است. گاهي آرزو مي کنم نبودن را.

هر چند خاطره را مه گرفته است. همیشه ابر بهار است و خاک پاییز. منم که تا ابد از اتفاق تو سیرم. نگو که فصل تازه شده. گاهی نوشتن تنها راه است برای گریستن. گاهی نوشتن یعنی چاک کردن گریبان خود در تنهایی. و من این سو تو را می نویسم.