Date Range
Date Range
Date Range
ღ ღهر کجا هستم باشم. دلم برای روزهای خوش زندگی. چگونه در گرگ و میش این روزگار پر بالا و پایین همیشه خاکستری هنوز میتوانم بخندم. سطر به سطر مرا خواه ی خواند. می شود مرا بغ ل. به ق ول شازده كوچولو. دلت اهل ی يک نف ر. یک استکان چ ای داغ. زمین در انتظار تولد یک ب رگ.
یا رفتنت دیگر فرقی نمی کند. حالا تنها یک چیز مهم است. و نقاب خنده که هر روز بر چهره ام. من خوبم و دروغی پنهان! دنیا به کامت شیرین. آنقدر که می توانم هر شب. از اول تا آخر سردی حرفهایت.
خب اول از همه سللللوووم. دوم از همه خوووبیییید دوس جونا. من و رایا و ننه غزل تصمیم گرفتیم این وبلاگو درست کنیم. اسم وبلاگمون 3 خل عاشق. چووووون واقعا خلیم دیوونه ایم روانی به تمام معنا. حالا داستانایه خل بازیامونم میییزارم تا حالشو ببرید. هوار تو سر خل کپکمووووووون. با سلام و درود خدمته نمدونم کی. عرضم ب خدمتتون ک اینقد نیومدیم وبو بعاپیم ک بلاگفا کلن ترکید. اومدم ب وب سر بزنم دیدم عی باو چرا نمیره تو.
خدایا تو برای من بخواه . خدایا هر کار دوست داری انجام بده. کد جملات پ ن پ. کد کج شدن تصاوير نایت نما. سلام به همگی نماز و روزه همگی قبول باشه. یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد.
و با همه ی مردها.
بیایید در این خانه بگردید. آواز بر شاخه ی مژگان یار. زیر پای تو اگر نیست بهشت. نسیم آورده از کویت شمیمی. پراز عطر خوش و عشقی صمیمی. تو آن عشقی که در دل جاودانست. نگاه دلفریب و چشم نازت. کند کافر مسلمان و کلیمی. مرا هم چشم تو با تیغ ابرو. به نازی کرده دل را بر دو نیمی. دلم یک لحظه بی یادت نگردید. تو وصلی با دلم شاید به سیمی. نشستم بر سر راهت همیشه. شمیم تو بیاید با نسیمی.
بگذار تا عشق چشمان تو را. گوش تو را کر میکند. تا بتوانی لحظه لحظه ی. اعدام ثانیه ها را نظاره کنی. منظره ای به تو میدهد. که می توانی تنهایی مرا. به خوبی ترسیم کنی ! پشت تنهایی من که رسیدی. از بارش خیس خاطراتم تر نشوی. وای از آن روز که قفل اجبار. میان مشغله های خودم گمم. به دشت غم انگيز عمر من.
م ن ص بور م . انجمن تفریحی سرگرمی ایران کیدذ. ღ ღ برکه ی آرامش ღ ღ. آد م و ح وا.
Deviant since Sep 28, 2010. This is the place where you can personalize your profile! You can drag and drop to rearrange.
این روز ها از بلندی موهایت فهمیده ام چند وقت است تو را نوازش نکرده ام. امروز یکی دیگه از روزای خیلی بدم بود. یکی از بدترین لحظه های ادم اونه که که واسه دیدن رفیقت از صابکارت مرخصی بگیری ورفیقت ادعاکنه دلش برات تنگ شده. بعد وقت دیدار که برسه همون رفیقت. اخ تف تو این روزگار لعنتی که همه حرمتا شکسته شده. میگن از بدی ادمای حقیقی رو اوردیم به ادمای مجازی. ولی افسوس که اسمون همون اسمونه. یه سوال ذهنمو درگیر کرده.
اگر کارکنه یا نکنه مال شماست و باید هزینه اش رو بپردازی من موندم از کجا بدونیم این قطعه از قبل سالم و نو بوده یانه. مدرسه جدید مدیرش اخلاق خاصی داره از اون تیپ ادمهاست که میز رو محکم چسبیده و نگرانه که از چنگش در بیارن. دیروز درپی شکایت اولیا به اداره کل و وزارت خونه بازرس اداره اومد مدرسه.