به نام آنکه هستی نام از او یافت. تکیه کردم بر وفای او غلط کردم غلط سوختم جان در هوای او غلط کردم غلط. تکیه کردم بر وفای غیر او غلط کردم غلط سوختم جان در هوای غیر او غلط کردم غلط. خلاصه دیر نباشد که به غلط کردن بیفتیم. سلام من هنوز زنده ام .

آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد. می خواهد ماه شود این روزهای ماه. می خواهد آن روزهای ناب بیاید. دست در جیب های پیراهنم. آدامس های بادکنکی صورتی رنگ را. دختر کوچک همسایه می بخشید. می خواهد همان نگاه های آبی رنگ. و تیرگی گم شدن مدادهای رنگی ام را. پاک بزداید ببرد بریزد دور. ای من های بی قرار.

سلام در این وبلاگ تکه کلام وبعضی از تصاویر باران را درج میکنم تا شما نظر دهید. این جمله را موقعی که داخل حیاط مامان اعظمش. لیوان ابی دستش بود پرتاب کرد, گفت. بیا شمعا رو فوت کن که صد سا ل زنده باشی. بیست دی قشنگ ترین روز زند گی است روزی که افریدگار تو را. به جهان هدیه داد . حضور شیرین تو باعث ارامش ماست.

ادبی - عرفای - کارگاهی. یک داستان از دخترم هنوز با همه ی حروف آشنا نشده بود. یک روز سینا به حیاط خانه رفت و به درخت خشک آلو نزدیک شد. درخت آنقدر خشک بود که سینای قصه ی ما دلش به حال او سوخت. سنتور خود را روشن کرد. تا کار کند و درخت خوشحال شود. لعیا نور منور سال ۷۵ کلاس اول ابتدایی. کلمه هایش را عوض نکردم. او فکر می کرد سنتور را روشن می کنند. من خواب دیده ام! .

نشناختم آنکه را شناختش علت بود من بود. که اگر شناختی بود وضع چنین نبود. ولیک در پی شناختش کو به کو آواره ام. پایگاه خبری مدیریت شهری کرج. هنوز به بودنت عادت نکردم. جای خالی نبودنت بسیار وسیع است. زمین هنوز گسترده و آسمان برفراز.

اینجا برنامه ها را برای روز مادر آماده کرده اند . شادی ها روز افزون است و محبت ها بیشتر از هر لحظه اوج میزند اما چیزی که بالای چشمها است این است که جشن مادر است و این مساله ی کمی نیست .