Date Range
Date Range
Date Range
وبلاگ به ادرس جدید انتقال پیدا کرد . سلام دوستان عزیزم واقعا منو شرمنده کردید با کامنت های پر مهرتون اصلا انتظار نداشتم به یادم باشید . دلم واقعا براتون تنگ شده بود هر چند این مشکل باعث توفیق اجباری شد که هم من بتونم یکم به کارام سر و سامان بدم هم اینکه بدونم دنیا بدون وبلاگ نویسی و. دنیای خوب و گاها بدش چه حسی داره هر چند اوائل واقعا احساس خلاء میکردم اما بعدا دیگه کلا یادم رفته بود اینجا رو. البته من با اینکه ادم وفادار.
من یه دختر یه همسرویه مادرم. عاشق نوشتنم وازوقتی یادم میاد مینویسم. باهمسرم سال 83 اشنا شدم وسال85 پیوندمون رو جاودانه کردیم. پسری داریم که شیرینی زندگیمونه وماتوخونه جیگیلی صداش میکنیم. ازوقتی که به دنیااومده تمام وقتموصرف جیگیلی کردم. امیدوارم با شروع نوشتن دروب خودم رودوباره پیدا کنم. راستی به خاطر احترام به عقاید همسرم ازتبادل لینک با آقایان معذورم. یه زن رنگین کمانی! چرا تن به این رنج می دهد عشق عشق عشق.
امنت بالل ه و صلی الل ه علی محمد و آله. ب تازه وارد ها و کسانی ک وبلاگ ندارند رمز داده نمیشه. خرید عروسی و بردن جهاز. فقط واسه خالی شدن دلم. خرید مهم ترین جز جهازیه خخخخخ. برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید. برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید. خرید عروسی و بردن جهاز.
دلیل تنهایی مان این است. همه ی اون تعریف هایی که کردید توو وجود خودتونه. من موهام لخت بود! .
تمام نا تمام من . تمام نا تمام من , با تو تمام میشود. همسری از من خیلی صبورتره .
ماه خوبی برای من و عشقم. سال 94 در کل سال خوبی برام بود. امسال روز خبرنگار خوبی داشتم کلی کادو و جایزه خوب گرفتم. وحید کنارمه حالش خوب شده ولی خب هنور هر از گاهی یکم توجای عملش درد داره. دلم برای همه تون تنگ شده. کارم داره بیشتر و بیشتر میشه. ی جشنواره کشوری هست که امروز باید براش ی فیلم بسازم. ی گزارش تصویری وقتی آماده شد لینکشو میزارم نگاه کنید. دلم برای همه تون تنگ شده متاسفانه همه لینکام پریده و من دوستامونمی تونم پیدا کنم. دلم براتون تنگ شده اگه اومدید آدرس بزارید.
خاطرات من به عنوان مادر و همسر. دایی جان هم اولین جلسه شیمی درمانیشون انجام دادن و الان هم الحمدالله بد نیستن. انشاءالله که با دعای شما بهتر هم می شن. صبح این مطلب گذاشتم اما اینترنتم خیلی قطع و وصل می شد اینه که الان می ذارم.
غمگینم فکرم مشغول همهچیم بهم پیچیده . چشمم به بنده حقیرشه اونوقت . هرشب خودمو میسپارم به خدا . ولی صبحش بنده اش دلمو میلرزونه. ولی وقتی پاش میرسه تا میشم. با تمام وجود قسمش میدم به همه خوبها و ازش میخوام که حاجتمو بده. حرفام ضدو نقیضه میدونم! حس عجیبی تو شکمم میرهو میاد .
Hymne de Secret Story Chantè Par Les Habitants 3. Abonne-toi à mon blog! NEE LE .