نوشته شده در تاريخ شنبه پانزدهم فروردین ۱۳۹۴ توسط مامان زی زی. در سايه ايزد تبارك عيد همگي بود مبارك. ديروز با همكارا صحبت بود . يكي مي گفت پيش بيني ميشه امسال سال خوبي باشه . از اون جهت كه هم سال بزه و هم سال عروس . خدايا همه عزيزامو به خود خودت مي سپرم و روزي و راحتي و آرامش و آسايش شونو ازخودت ميخوام .

خواستم مجددا بگم که کانال فعال هست و لینکش توی پست قبل هست. اگر دوست دارید اونجا دنبالم کنید. دور هم چرت و پرت میگیم. ولی خبببب یه کانال هم زدم. اونجا بیاید اگه دوست داشتید. گروه تلگرامم با یه جو بسیار دوستانه برقراره و دوستای خو.

اینجا بیراهه ی بی انتهای من است. بشنو از نی چون حکایت می کند. خیلی وقته دیگه برام آدم سابق نیستی. دلم تنگ خداوندی است که با دستان من گندم برای یاکریم خانه می ریزد. آهای خدای محمد خیلی وقت ازت دلگیرم. دکان دو دهنه ی خدا! .

یک میز با چند آشپز. من و همسرم در اروپا. ღ حرفای دل من ღ. روزهای شیرین من و همسری. من و روزهای فصل سوم زندگی. ذهن نوشت های خانم و آقای اردیبهشتی. روزهای زندگی یک ک م ا ل گ ر ا. من و همسرم هم را دوست داریم. لبخندهای احمقانه ی یک زن. سال نو بر همه دوستان عزیزم مبارک. انشالله امسال برای همه دوستان بهترین ها رقم بخوره.

دکوراسیون داخلی منزل با فنگ شویی. دکوراسيون داخلي منزل با فنگ شويي. به کمک فنگ شويي فضاي داخلي خانه را اصلاح کنيد و انرژي هاي مثبت را به جريان اندازيد. فنگ شويي همچنين براي دو نيروي متضاد و در عين حال مکمل يين و يانگ نقش اساسي قائل است.

کودک چشم من از قصه ی تو می خوابد. قصه ی نغز تو از غصه تهیست! باز هم قصه بگو. توسط یک خانوم معلم جوان. فقط واقعا کمبود وقت دارم برای نوشتن پست جدید با خبرهای جدید. همتون رو هم خوندم و میخونم با سختی و روش های مختلف . توسط یک خانوم معلم جوان. توسط یک خانوم معلم جوان.

کانال جدید برای ثبت روزمره ها. ممنونم که صدای من رو شنیدین. شد تمام انگیزه ای که برای دوباره نوشتن گرفتم. از همون روز تا امروز هر روز لحظه هایی شد که به خودم اومدم و دیدم دارم تو ذهنم اینجا حرف می زنم و می نویسم. اما مدام و هر لحظه دارم از زمان جا می مونم.

نیشم زد از همون اوله اولش که تو اومدی دوباره. اولش خیلی درد داشت اما الان فقط جاش مونده. دارم فک می کنم به اینکه اگه نمیذاشتم بیاد هیچوقت شاید نمیشناختمش و هیچوقت ازش بدم نمیومد مثه الان. باید ازش تشکر کنم اصن باید بگم مرسی که نیشم زدی. بعد یک ماه دوباره باید برگردم شهر یونی. و من اصلن حوصله موندن تو اون شهرو ندارم. طبق معمول دعوا افتادیم و بعد قرار شد.

چند بار نوشتم ولی پرید.