سلام بر دوستان عزیزی که هنوز به اینجا سر میزنن. اگر چه رتبه ام یه جوری بود که میدونستم همه دانشگاهها رو دعوت به مصاحبه میشم ولی این دلیل نمیشه که الان از دیدن نتایج و دیدن ستاره جلوی 5 تا انتخاب اولم خوشحال نباشم. امیدوارم همه چیز همین طور که تا الان بوده خوب پیش بره. ما هم که تعطیلات در خدمت خانه و خانواده بودیم. امروز صبح تو راه ر.

از تو نوشتن سخت ترین کار جهان است. از تو نوشتن سخت ترین کار جهان است. دو ماه میگذرد که تو هم نفس تمام لحظه های من شده ای. دو ماه است که دست نوازش خدا بر سرم قرار دارد و مرغ اجابت آمین را گفته است. دو ماه میگذرد از لحظه ای که دامانم سبز شد. دو ماه است که من مادر. و باز می گویم از تو نوشتن سخت ترین کار جهان است. منم و بزرگ تر شدن هایم.

چه قدر دوست دارم بنویسم اما حیف و صد حیف که نمیتونم کلی چیز ننوشته دارم. از روز مادر تا الان . چیزایی که یادم میاد رو خلاصه بنویسم که یه روزی اومدم خوندم یادم باش شوهرم برا روز زن بعد از 3 روز گذشتن از روز زن و ناگفته نماند گشتن های این سه روز برای گرفتن کادو و چیزی پیدا نکردن هم باعث شد تا دیر شه بلاخره یه پلاک قلبی شکل ست با انگشترم گرفت برام که واقعا قشنگ بود. اخر هفته ای هم که گذشت روزهای شلوغی داشتم چهارشنبه خالم به صرف شام پاگشام کرد.

یک هفته شلوغ که اون وسط جواب ازمایشمم گرفتم. من و همسرم در اروپا. روزانه های آقای زیپ و خانوم زیگ زاگ. من و تو و رقص زندگی. روزنوشت های ی خانوم شاد! در عبور سال ها. زندگی پر از خاطره است. قصه از کجا شروع شد. به زیر سقف این خونه. یه خونه ی جدید که باغ هم داره. با پای دل قدم زدن. لیانا عسل مامان و بابا. اس ام اس شب بخیر جدید. بعد گفتم راستشو بگو! .

خدایا مارا یاری ده تا در قشنگترین روز دنیا را آغاز کنیم زندگی را و با هم یکی شدن را پرواز دهیم پیوستگی را همچون دو پروانه در یک پیله به نام زندگی. الهی خویش عمری نموده و دست در دست هم راه زندگی را بسوی هدف والای آن بپیماییم. شروع فصل زندگی جدید من و پایان نوشته هام توی این وبلاگ. هنوز باورش برای خودم سخته توی یک ماه همه چی به سرعت و به یه چشم بهم زدن شروع شد و به خوشی تموم شد که البته تموم شدن شروع خوش برای هممون بود.