شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار. مهربانی کی سر آمد شهریاران. اولین چک میلیاردی خودم رو تجربه کردم! شانزده میلیارد ریال تمام! نوشته شده توسط محسن. به پایان آمد این دفتر . عشق و دیگر هیچ . چند وقت پیش خبری خوندم از یه زوج مسن خارجی.

بنظرم کتاب خوبی است توصیه میکنم بخوانید اگر تا حالا نخوانده اید. 5-اگر موردی بود اضافه میکنم. اینجا کلماتم افکارم را میخرند. چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل ستاره چین برکه های شب شدم.

یک هفته ای است که به خانه ای دیگر نقل مکان کرده ایم . بماند کهچقدر اذیت شدیم سر اسباب کشی و کارهای بعدش ولی خوشحالم . کلا من همیشه از جابجایی و تنوع استقبال کرده و میکنم. نمیدانیم کدام طرفی هستیم! گیج و خسته ایم! نوشته شده توسط ﺑﺸﺮا. خوشبخت ترین زن روی زم.

گاهي دلم از خودم هم مي گيرد. و دلیلش اینه که سرم گرمه! سرگرم درس خوندن برای کنکوووور کارشناسی. دوره کاردانی ام تموم شد و رفت! مث دوران دبستان و راهنمایی و دبیرستان! این عکسی رو که تو ادامه مطلب میذارم هم به عنوان ثبت آخرین روز دوران کاردانیمه. چه خوب شد که زودتر آمدی.

به سادگی باران حرفهایم را خواهم زد. چهارشنبه بیست و ششم فروردین ۱۳۹۴. همیشه از تنها بودن هام گفتم اینجا. ولی وقتی امشب داشتم عکس های یک دوست قدیمی رو توی پیجش تو فیس بوک مرور میکردم. یک سری حرف هایی به ذهنم اومد. و یک سری نتیجه گیری هایی انجام شد. حس کردم بد نیست بنویسمشون اینجا. راستی نمیدونم روز زن رو تبریک گفتم اینجا. پنجشنبه بیست و هشتم اسفند ۱۳۹۳. دوشنبه بیست و پنجم اسفند ۱۳۹۳. What would you say? یک مد.

صد بار اگر توبه شکستی باز آی. یا تواب یا تواب یا تواب یا تواب یا تواب یا تواب یا تواب یا تواب یا تواب یا تواب یا تواب یا تواب یا ارحم الراحمین یا الرحم الرحمین. چند سالی است که درسم تمام شده است و من در دفتر وزارت خانه ام نشسته ام.

For The Rest Of My Life. من اینجا بس دلم تنگ است. که نگاهش کرده باشی ساعات. اینجا یه مکان مقدس . اینکه دوباره دانگشتام رو دکمه های کیبورد بلغزه. از پر حرف بودن و چیزی ننوشتن. تلفاتت ویران کننده تر از این حرف ها بود بلاگفا جان. زن ها نمی روند تنها از هر آنچه که هست دست می کشند! تو که می خوانی. بدان که هنوز دوستت دارم.