کاش از اول نمیבونست مךּ عاشقش بوבم. فلکین چرخی دایانسین منی ویران. تولدت مبارک عزیز سفر کرده ام. عسلم دلم برات خیلی تنگ شده خیلی. سومین تولدیه ک از پیش ما سفر کردی و رفتی. کاشکی بودی کاشکی با بودنت زندگیم سر و سامون میگرفت. تو بهترین اتفاق زندگیم بودی و هستی و خواهی بود. ولی حیف ک هیچ راهی وجود نداره واسه دیدارمون جز مرگ . الان سارینا کوچولو هم پیشته باهم میخواین تولد بگیرین. به خوابم بیا تا یکم اروم بگیرم .

آنقدر آرام ڪہ شایב هیچ کس نفهمیב جز مט! شایב مט براے ایט فهمیבم ڪہ نامم. وزیב و غم ها را با خوב برב. ولے بعضے از غم هایم بہ طوفان نیاز בارنב تا از بیט برونב! مט تمام شב . مے ترسم בعایم زوב گیرا باشב. خ ب بیایב! ولے مے ترسم آنقבر شבیב باشב ڪہ خوבم را هم باغم هایم از زمیט بکنב و ببرב . مے مانم و طوفاט هم مے בانم. بہ روح لطیف مט آسیب نمے رسانב . ایט نوشتہ رو آبجیم نوشتہ. گاهے مے گوینב پاییز بهآر عاشقان است. مے گویند مآه مهر پر است از مهر و محبت.

وتو فقط گفتی برو به! مدتهاست که بی تابم. بی تاب بازگشت و کلام اخرت. نمیدانند که تو فقط دوستم نداشتی. تقلای لبهایت را برای بوسیدنم. چیزی در وجودم وحشی میشود. چشمانم را میبندم و محکم در اغوشت میگیرم. تو که میدانستی با چه اشتیاقی خودم را قسمت میکنم.

سلام دوستان به وبلاگم خوش آمدید. وبرای وبم نظربزاریداینوخیلی روش تاکید میکنم نظربزاریددوستای گلم. باتبادل لینک هم موافقم هرکس خواست نظربزاره. راستی یه چیزی تونظرسنجیم شرکت کنید. خیلی خوشحال میشم اگرمشکلات وبم روبهم بگید. یه خبردارم براتون ازاین به بعد اسم وبم اینه. بخاطر عشق تو نیست .

يعني شانه هايت دوش به دوشم باشد اما نتوانم از دلتنگي به آن پناه ببرم. سلام دوستای خوبم ازاینکه به وبم اومدید سری بزنیدحتی برای چندثانیه خوشحالم خوش اومیدیدبه کلبه ی تنهایی من. خوشحال میشم منودوست خودتون بدونید مرسی. ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺍ ﻭ ﻟﯿﻦ ﻋ ﺸﻖ ﺯﻧﺪﮔﯿﺘ ﭘ ﺪﺭﺗﻪ. ﺩﺧﺘ ﺮ ﮐﻪ ﺑﺂﺷﯽ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣ ﺤﮑ ﻢ ﺗ ﺮﯾﻦ ﭘ ﻨﺂﻫﮕﺎﻩ. ﺁﻏﻮﺵ ﮔ ﺮﻡ ﭘ ﺪﺭﺗﻪ. ﺩﺧﺘ ﺮ ﮐﻪ ﺑﺂﺷﯽ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣ ﺮﺩﺍﻧﻪ ﺗ ﺮﯾﻦ ﺩﺳﺘﯽ. ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺗﻮ ﺩﺳﺘ ﺖ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﻭ.

ღ اشک های خشک ღ. تنهایی ات را با من قسمت کن زیرا من تمام تنهایی ها را بر دوش کشیده ام. آنقدر آرام که شاید هیچ کس نفهمید جز من! شاید من برای این فهمیدم که نامم نسیم. وزید و غم ها را با خود برد. ولی بعضی از غم هایم به طوفان نیاز دارند تا از بین بروند! .

رنج جدا شدن از آسمان . آتش زدن به یک سرنوشت. کبریت نمی خواهد که! که لگد بزنی به همه دارایی یک نفر. رهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید. وبه انگشت نشان داد سپیداری و گفت. پس به سمت گل تنهایی می پیچی.

! ادام ه حرف امون. آرزو میکنم یه موزیکی که خیلی وقته دنبالشی. از همﮧ ف رآموشی هآ.