Date Range
Date Range
Date Range
یکی بود یکی نبود کور بشه چشم حسود. خواننده گرامی این مطلب رمزگذاری شده است. لطفا برای مشاهده آن رمز عبور را وارد کنید. خواننده گرامی این مطلب رمزگذاری شده است. لطفا برای مشاهده آن رمز عبور را وارد کنید. خواننده گرامی این مطلب رمزگذاری شده است. لطفا برای مشاهده آن رمز عبور را وارد کنید. بچه زرافه در حال غذا خوردن.
آواز باران شنیدنیست گوش کن. که هر دست و کلاهی.
آنگاه خورشید سرد شد, و برکت از زمینها رفت. از تو که دورم از خودم هم دورتر شاید. ز تو که دورم از خودم هم دورتر شاید. من را نمی بینی و من هم کورتر شاید. در زیر سقفی که همیشه عشق پس میزد. گفتی که ناچاری و من مجبورتر شاید. با خنده می رفتی و این خانه ترک می خورد. اشک من از لبخند تو منفورتر شاید. در بین جمعی که به روی عشق می خندند. تو وصله ی ناجور و من ناجورتر شاید. دریا به روی زخم خود سوز نمک دارد. اشک من از غم های دریا شورتر شاید. سر منشا تنهایی ما از غرور ماست. بی شک تو مغروری و من مغرورتر شاید.
اینجا سکوی شیرجه است! برخلاف خیلیها که دوست دارن از سکوی پرتاب استفاده کنن من ترجیح میدم سکوی شیرجه داشته باشم! پروانه ای سردرگم در دل! چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393. چندیست پروانه ای را در قفس دل اسیر کرده ام. از گل سرخ و میخک و یاس! دلم یکی دو روزنه داشت! کورسوی نوری به دل می تابید و گلها را همین بس بود! آسمان دل ابری شد و روزنه ها بسته! گل های باغچه خشکیدند! پروانه به تقلا افتاد. حال خود را به در و دیوار دل می کوبد تا بگریزد! نکند دارد جان می کند. نوشته شده توسط غواص کاشف! آخرش میگی .
تکلیف عشقت را معلوم کن بعد برو. خط بزن از دفترم سر مشق تنها را. امتحانات گذشته نمراتش خوب بود. مهر مردودی بزن این عشق رسوا را. تو استاد خوبی بودی و اما من. نفهمیدم که درست کی تمام می شد. تمام لحظه ها حرف هایت خوش آهنگ اما. با صدای زنگ گفتارت لحظه ها تمام می شد. تمام سال نخواستم عادت باشم به تکلیفت. هنوزم فرار کردم از عادت به عشق تو. چو تکلیف کردی از عشقت نشسته خوابیدم. سر کلاس درس عشق تو به عشق تو. به پایان می رسانم این درد را. به آغاز می کشانم این مرد را. لالایی شب تنهایی من .
این بخشی از زندگی منه. شاید منو قبلا خونده باشی . امسال با باران شروع شد. میدانم که امسال سال پربرکت و شادی خواهد بود. شنبه 1 فروردینماه سال 1394. سهشنبه 17 خردادماه سال 1390. یکشنبه 14 فروردینماه سال 1390. دلمان به زندگی چنگ انداخت. و مایکبار دیگر زنده شدیم. میگویند عمری طولانی در طالع ماست. دوشنبه 11 خردادماه سال 1388. میرم یکراست توی اتاق سرهنگ.
به سراغ من اگرمی آییدنرم وآهسته بیاییدمباداکه ترک بردارد. اگر میخواهی قواعد بازی را عوض کنی. هیچ کس زنده نیست همه م ردند. عادت به حضور و غیاب داشتند. تعدادی هم برای محکم کاری دو بار این کار را. هم رشته ای داشتم که شیفته یکی از دختران هم دوره اش.
İsterseniz Blogcu kategorilerinden öne çıkan içeriklere göz atabilirsiniz. Üye blogların içeriğinden blog yazarları sorumludur.
Fais moi de toi ta princesse. Je suis peut être égoïste, mais je te veux que pour moi .
Saturday, November 3, 2012.