Date Range
Date Range
Date Range
تو گل سرخی من پروانه . چق د ر عشق به ما می آید. تو آمدی و خدا خواست دخترم باشی. و بهترین غزل توی دفترم باشی. خدا کند که ببینم عروس گلهایی. خدا کند که تو باغ صنوبرم باشی. خدا کند که پر از عشق مادرت باشی. خدا کند که پر از مهر مادرم باشی. تو هم بخندی و در سمت دیگرم باشی. تو آمدی که اگر روزگارمان بد بود. تو دست کوچک باران باورم باشی. بیا که روی لبت باغ یاس می رقصد. بیا گلم که خدا خواست دخترم باشی.
اینجا کسی وانمود به خوشبختی نمیکند. من و دخترم,من و عشق. 12ام رفتم سونو محمد رسوند منو رفت سر کار,خیلی شلوغ بودااااا ینی,اخه مرکز خیلی معتبریه. بعد سه ساعت نوبتم شد و رفتم داخل,خداروشکرر دکتر خیلی مودب و مهربون بود حساسم رو این اخلاق اخه. چند تا فانتزی دیگه دارم.
کلبه ی عشق ما دو نفر. بعد از یه عشق طولانی بلاخره مال هم شدیم. و اون لحظه ذوق مرگ شدم. الانم روز شمار عروسیمونه و به زودی وبعد از 10 11 سال انتظار میریم خونه ی عشقمون. توی این روزای شادمون کنارمون باشید. آمار وبلاگم اصلا بهم نمیخورد. نشون میداد 20 تا بازدید کننده بدون نظر. تمام پستای قبل رمزی شد. میخواستم فقط برای خودم بنویسم دیدم دلم نمیاد یسری دوستامو از دست بدم. روز و روزگارتون خوش فلا.
عآشقانه های خآنوم چی و آقآچی. فردا با یه پست طولانی میام. احتمالا هم آخر شب! عکسای خونه رو هم دوباره میذارم . دوستای عزیز من دارم مییییرم. ببخشید ک نمیتونم کامنت هارو جواب بدم.
دوست داشتنت در من پایانی ندارد. من یک بانوی ایرانی هستم. بانویی که مدتیست عاشق شده. عاشق مردی مهربان با قلبی پاک و بزرگ. اینجا دفترثبت خاطرات زندگی من است. همه به وب جدیدم دعوتین.
اسراف میکنم در دوست داشتنت. خدا اسراف کنندگان عاشق را دوست دارد. چقد دلتنگ اینجا و نوشتنم. اوضاع روحیم مناسب نیست مادربزرگم به رحمت خدا رفت مامانم در حال حاضر کربلاس برنامه هایی که برای تصمیمی که برای ازدواجمون داشتیم بهم ریخته کارای دانشگاه فوران میکنه و همینا دیگه. دیگه هیچکس هم نمیاد بهم سر بزنه اما واقعا از مهر تا به الان خیلی مشغله داشتم . یه خبر خوب دلیل نبودنم سالگرد نامزدی عکس. این مطلب توسط نویسنده آن رمز.
جا برای منه گنجشک زیاد است ولی به درختان خیابان تو عادت کردم. هفت روز مانده به عروسی همدم. یادم نیست آخرین دفعه کی اومدم اینجا و نوشتم ولی دلم برای اینجا خیلی تنگ شده بود. از همه تون بی خبرم. این مدت هممون درگیر مراسم عروسیش و کارها و آماده شدنمون بودیم. بماند که من تا همین دیروز دو شیفت سرکار بودم و هنوزم هیچی نخریدم و آمادگیشو. دلتنگ اینجا و شماها شده بودم زیاد.