سنگهایی از جنس سرزمین مادریت. هنوز نیم ساعت نشده که کنار خیابان ایستاده ای. حداقل ده تا ماشین برایت نگه داشته. اما تو ضربان پر هیجان قلبت را می شنوی که. من اینجا در اتاق دو در دو کنار گلهای نخ نمای قالی خواهم پوسید و. با تکانهای جاده روی تنم قلت می زنی و . فقط آمده ام بگویم .

The sun is down and the night is riding in. That train is dead on time my soul is on the line oh lord youve got to win. شنبه 11 شهریورماه سال 1385. نمی دانم چه می خواهم بگویم. زبانم در دهان باز بستس در تنگ قفس باز است. و افسوس که بال مرغ آوازم شکستس. نمی دانم چه می خواهم بگویم. غمی در استخوانم می گدازد. گهی می سوزد و گه می نوازد. درون سینه ام دردیست پربار. که همچون گریه می گیرد گلویم. غمی آشفته دردی گریه آلود. نمی دانم چه می خواهم بگویم! نوشته شده توسط مهرنوش.

خیلی دلتنگتم بی معرفت سنگ دل. تولدم مبارک نیست دلم گرفته غمگینم. تولدت مبارک چه حرف خنده داری. چه فایده داره وقتی تو گل برام نیاری. عجب شبیه امشب داره میسوزه چشمام. دورم شلوغه اما انگار خیلی تنهام. تولدم مبارک نیست دلم گرفته غمگینم. هوای خونه دلگیره تو رو اینجا نمی بینم. تولدم مبارک شکسته قلب داغونم. روز تولدم كه مي آيد دلم تنگ مي شود.

می روم تنها تر از تنها خداحافظ. ای مهربان در خواب و در رؤیا خداحافظ. ای کاش فرصت بود تا این درد سنگین را. فرصت نشد یک درد دل حتی خداحافظ. با اینکه در شهر شما هر لحظه می مردم. ام ا کسی نشناخت دردم را خداحافظ. که آرزویم یک سلام تازه بود و بعد. با تو نشستن تا دم . من بودم ویک کوچه ی بی رهگذر هر روز. می روم تا هر کجا. ای شهر ای بی حسرت دریا خداحافظ. دست نوشته های آیدین مترسک. من تو رو دوست دارم.