Date Range
Date Range
Date Range
بمن رفیقی بده که با من گریه کند. دوستی که با من بخندد را خودم پیدا خواهم کرد. روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد. زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد .
ماجراهای زندگی یلدا و یاشار. فردا دوازدهمین سالگرد عقدمونه . فردا شب شاید رفتیم بیرون و یه جشن دو نفره و نصفی گرفتیم. وقتی ازدواج کرده بودیم با خودم فکر می کردم که خوبه سال 90 بچه دار بشیم . اما وقتی سال 90 شد دیدم نه هنوز دلم نمی خواد . درسم تموم نشده و اصلا آمادگیشو نداریم . حالا خوشحالم که امسال فندقک کوچولو همراهمونه . دیشب هم پدر شوهر و مادر شوهر اومده بودن دیدنمون. دیروز بعد از یک هفته رفت.
داستان و حکایت های کوچک و زیبا. گنجشکی از سرمای بسیار قدرت پرواز از کف بداد و در برف افتاد . گاوی گذر همی کرد و تپاله بر وی انداخت . گنجشک ز گرمای تپاله جان بگرفت و به آواز مشغول شد . شیطان حاضر نبود آن را بفروشد.
171;هیچیش به هیچیش نمیاد. و قسم به بغلهای شبانه. که ازدواج چیزی از حجم تنهایی او نکاست. بلکه بعد تازه ای بر آن افزود. به راستی تنهایی سرنوشت او بود. و خداوند تقدیرکننده ای بی رحم است. شاید باید از اولش قمارباز میشدم. دیشب برای اولین بار ورق گرفتم دستم و حکم بازی کردم. همبازیام کف و خون بالا آورده بودن! هر چند که کلی بهم خندیدن بابت اینکه بلد نبودم ورقام رو دستم بگیرم.
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
آسمانی را می گریاند تا گلی را بخنداند. با سلام به خدمت دوستانم. شماره تماس من برای تدریس خصوصی دوستان بویژه استان فارس. درس چهل و هشت چاپ. Nacht nach dem Gebet, wie ein fliegender Spatz. Mit Liebe und Lust auf dem Baum deiner Straße, du, mein. Schau mal wie ich betrunken fliege und nehme da doch einen. Aus der Liebe ist auf ihm von mir der.