Date Range
Date Range
Date Range
همیشه بعد از اتفاق می رسم. و همه میگن حیف! کلا یا من همیشه دیرم یا زندگی. اما بیا و این بار دیر زندگی من نباش. نبودنم بی دلیل نبود اما دلیلم اونقدر محکم نیست که جواب چرایی رفتنم رو بده. چی تو دلت می گذره که انقدر پر از دردی.
یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بربخورد. عمو حمید و داستان بخت. سلام دوستای گلم شرمنده که مدت زیادی نبودم خیلی دلم برای شما دوستای عزیز تنگ شده بود البته خب خیلی درگیر بودم. الان یکم سرم خلوت شد راستش رو بخوایید دلم برای یه آپ جدید پر پرو. پیر و شکسته شده بو.
میدونین چیه تا حالا دوبار اومدم تو این پست مطلب جدید یه عالمه چیز نوشتم که پست کنم یه دفعه پریده حالا بازم آدم نشدم اول تو وررد تایپ کنم بازم پرید خدام داره می گه بیخیال چرت و پرتایی که می خوایی بنویسی.
تجمع در دانشگاه صنعتی شاهرود و تهدید شورای صنفی دانشگاه. وای این شب چقدر تاریک است! وبلاگی برای علاقه مندان به تئاتر و نمایشنامه نویسی. پاره هایی از بودن من. تجمع در دانشگاه صنعتی شاهرود و تهدید شورای صنفی دانشگاه. و سین از تو روید.
دل نوشته های یک پسر خوب. تا نرم و نازک هستند درشتی کنند و چون درشت شوند نرمی و لطافت. پنجشنبه 1 خردادماه سال 1393. ذهنم را هر شب درگیر میکند. نمیدانم چگونه باید فرار کرد. از ذهن خالی و پوچم. که آغشته به سم دیرینگیست. میخواهم با آب زلال تو. هر شبم را شستشو دهم. شستشو میدهم با آب زلالت. پنجشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1392. گونه های خیسم را سیلی میزند. سخت است بودن با تو. تو رفتی بی من و خاطراتم. خاطراتی که هیچ گاه نبود. خاطراتی که ساخته ذهن بیمارم بود.
دیگه جدی جدی ما رفتیم! سلام به روی ماه همۀ دوستان عزیزم! حلال کنین اگه این چند روزه اذیت شدین مخصوصا تو پست قبل. و از همه عزیزان و دوستان هم بخاطر شرکت در مراسم ختم این حقیر. تشکرات فراوان دارم و امید که در شادی هایشان جبران نمایم. خب بریم سر اصل مطلب. راستش من رفتم برای همیشه. و خیلی ناگهانی شد تقصیر من نیست دست تقدیر منو کشوند و برد. باید میرفتم این رفتن واجب بود و لازم. خلاصه عزیزان همراه و هم وبلاگی مخصوصا مخصوصا بلاگفایی های عزیز حلال کنین تروخدا.
س ای ه س ا ر عش ق زندگ ی.
همه از مرگ می ترسند من از زندگی سمج خودم. که درد می گیرد به حیاط خانه مان می روم و دستانم را در هوا ایستاده به. این دردهای بی رحم که پی در پی بر سر بی گناهم فرود می آیند و من همچون. میزبانی که هرگز خسته نمی شود از ناچاری به رویش می خندم. خسته ام از این همه ضعف که در من می روید و نمی گذارد لحظه ای فکرم را به محاصره تو در آورم.
It appears you have Javascript turned off. You can navigate the site without Javascript, but many features will not work. If I have a complete checklist shared with me, does that count toward the August 2015 challenge? Underst.
یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بربخورد. عمو حمید و داستان بخت. سلام دوستای گلم شرمنده که مدت زیادی نبودم خیلی دلم برای شما دوستای عزیز تنگ شده بود البته خب خیلی درگیر بودم. الان یکم سرم خلوت شد راستش رو بخوایید دلم برای یه آپ جدید پر پرو. پیر و شکسته شده بو.