السلام و علیک یا صاحب الزمان . تمام پنجره ها رو به آسمان باز است. ببار حضرت باران که فصل اعجاز است. کجا قدم زده ای تا ببوسم آنجا را. که بوسه بر اثر پات عین پرواز است. شده ترانه و ذکر لبم دعای فرج. اگر که ذکر تو باشی دعا هم آواز است. تو دیر کردی و ما مستحق سرزنشیم. رسیده عمر و صبوری و طاقت آخر خط. بیا که روز وصال تو روز آغاز است.

تلخ م همچون چای یخ ک ه هیچکس ندارد ه و س ش را . ب دنبال مخاطب خاص نوشت ه هایم نباشید ل دفن .

الان اومدم بنویسم ولی حرفم نمیاد. کلی حرف دارم برای نوشتن. فعلا باید سر جمع کنم حرفام رو ب وقتش مینویسم . باورم نمیشه از اسفند پارسال تا به امروز سر نزدم ب اینجا . چه خاکی گرفته همه جاش. چقدر توش چرت نوشته بودم اون مدت. چقدر غر زده بودم . هعی چه دورانی بود . چی بودم و چی شدم . ولی خوشحالم از تغییر کردنم. این روزا روزای خوبی . کسی دارم که مث خودم دیوونس.

اندر احوالات تغییر من . یه سری تغیرات به وجود اومده که خعلی خوبه خعلی . مرسی از تو آره خود خود تو. ببخشید دیگه داشت تار عنکبوت می بست اینجا . شروع کنیم بریم سر اصل موضوع . میخوام ببرمت چند سال عقب تر . درست از اونجایی بگم که ما وارد یه دانشگاه شدیم . اون موقع حسین کیانی زن نگرفته بود . لامصب جوجه کشی هم راه انداخته دو تا نی نی داره. اون موقع هنو به قول مهدی هنو روابط ح س ن ن شده بود . هفته او ل آذر 1393.