چه سرنوشت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم. این چه راز ی است که هر بار بهار. وین چنین بر جگر سوختگان. وز سواران خرامنده خورشید بپرس. به تماشا گه پرواز ببر.

به احساس غمگین خواستن تو . به تک تک ظلم های این زمانه قسم . ستمگر به هر ستم تو قسم . تو دلم آتیش زدی در فصل بارون . نمی خوام زنده باشم . نمی خوام زنده باشم . تو به من زخمهای زدی . که نمی خوام مرحمشون کنم . نمی خوام زنده باشم . نمی خوام زنده باشم . در دلم خواهشم هام می میرن . با مردن هر کدوم . جوون رو می گیرن . زهر جدای رو نمی خوام بخورم . نمی خوام زنده باشم . نمی خوام زنده باشم . این فصل خاطرات تو . یاد اون حرفهای عاشقونه .

شاید با یک نگاه متولد شود. اما آنگاه که متولد شد,. آنچه فکر میکنی عمل کن. و وجود تو را استوار میسازد. آنگاه تو مشکلات را نخواهی دید. برای تسخیر هدف مبارزه کن. مادام که عشق با توست,. یک رنگی و بوی تازه از عشق بگیر. یادت نرود اجازه از عشق بگیر.

دو روز مانده به آخر دنیا. تقویمش پر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقی مانده بود . اما در همان یک روز دست بر پوست درخت کشید . کفش دوزکی را تماشا کرد . او همان یک روز ز.

پنجشنبه 13 بهمنماه سال 1390. 1عوض شده ام و دوست دارم یک آدم دیگه باشم. 2هرکس باید مسائل و مشکلات خودشو خودش حل کنه. شاید تا کوچیکیم بزرگترا راهمونو هموار کنن ولی یکم که بزرگ میشیم خودمون به تنهایی باید جلوی مشکلات بایستیم و مسائلمونو حل کنیم. 3 اگر تا روزی که زنده ام کسی را گاز نگیرم خیلی خوب زندگی کرده ام. 4باید به خودم متکی باشم.

امروز روز پنجمی هست که هیچ خبری ازش ندارم . یه جایی خوندم که سکوت زیبا ترین اعتراضی هست که معجزه میکنه! .

ها با من رفیقن منا در حسرت عشقت. برای روز میلاد تن خود منا دور از دل و دیدت نزاری. توی قلبت می شینم من قلبت را جایی جا. دوشنبه 16 بهمنماه سال 1385. من شکستم هر دو را. با تو گفتم تا بدانی. تا همیشه با من باش. دوشنبه 2 بهمنماه سال 1385. به من و عشقی پاک.

می خواهم بنویسم هر آنچه از درونم بر می خیزد. پنجشنبه 8 مردادماه سال 1388. یکی از همکلاسی های من. تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولدت مبارک. یه پسر کوچولو از یه شهر کوچولو. شنبه 27 تیرماه سال 1388. به خاطر درخواست اندک خواننده های اینجا فارسی مینویسم.