خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است کارم از گریه گذشته به آن میخندم. كافیست خوب باشیم و انسان. در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت. طعنه ای بر در این خانه تنها زد و رفت .

سه حرف دارد اما برای پر کردن تنهایی من حرف ندارد خ د ا. ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﺎ. ﻣﯿﺦ ﻣﯽ ﮐﻮﺑﻨﺪ ﺩﺭ ﺳﺮﺕ! ﮐﻪ ﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﺳﺎﺩﮔﯽ. ﻧﺼﻒ ﺷﺒﯽ ﻋﺠﯿﺐ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ! ﻭ ﭼﻪ ﺩﺭﺩﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﻭﻗﺘﯽ. ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺑﻪ ﻃﻌﻢ ﺷﻮﺭ ﺍﯾﻦ ﺁﺭﺍﻣﺶ! ﻓﺎﻝ ﻣﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻧﺪﺍﺭﺩ! ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﺎﻫﺮﺍﻧﻪ ﮔﺮﻓﺘﯼ. ﯾﮏ ﭘﺎ ﺑﺮﺍﮮ ﮔ ﺬﺍﺷﺘﻦ ﺭﻭﮮ ﺧﯿﻠﮯ ﭼﯿﺰﻫﺎ ,. ﺑﺮﺍﮮ ﻓﺮﺍﺭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﭼﮯ. همه زندگیم درد است درد.

سلام به همه ی دوستای خوبم. به وب من خوش اومدین. قبلا تو بلاگفا یه وبلاگ داشتم با ادرس Dorsa-Stories. اما متاسفانه بعد از مشکلاتی که برای سرور بلاگفا به وجود اومد وبلاگ من پاک شد. و هرکاری کردم نتونستم برش گردونم. برای همین تصمیم گرفتم یه وبلاگ دیگه بزنم و اینبار قوی تر برگدم. امیدوارم بازم منو حمایت کنین. لطفا داستانارو کپی نکنید و نخونده نظر ندین. امیدوارم لذت ببرین و منو با نظراتون همراهی کنین.

چند شب بود همین که در رو باز میکردیم بریم تو حیاط یهو یه گربه میومد پایین پامون میو میو میکرد خب هوا سرد اونم گرسنه. باید برم مرغ فروشی آشغالاشونو بیارم واسه این طفلیا-.