جملات زيبا و نغز از بزرگان. تیزش و همه ی ثروتش بی فایده بوده است. من این دنیا را بزودی ترک خواهم کرد. فرمانده هان ارتش درحالی که اشک از گونه هایشان سرازیر شده بود موافقت.

به امید روزی که در سایه عدل گرگ گوید ندریم و بره گوید بچریم. ما هم قطرات ناچیزی از این دریای سبزیم . نباید یک جا نشست . همه با هم به پا میخیزیم . به امید روزای سبز و . این سه نقطه یه کلمه مظلوم و غریبه. مفهوم فضا در تئوری معماری. معماری غیر خطی ,معماری سیال. تاريخچه ی پيدايش ساختمان های غلافی شکل.

پرتره سیاه قلمی از جعبه مداد رنگی. سعی میکنم داستان بنویسم و از گلایه هام گاهی هم عکس. روزی یه داستان مینوشتم دیگه حتی وقت نداشتم ویرایش شون کنم. یه مدتی دچار یاس فلسفی شدم گفتم گور بابای هنر و نوشتم اینا. بعد ازیه مدت دوباره نوشتم اینبار ایده ها ازم فرار میکردن. حالا یک ساله ایده ها هستن من هم هستم یاس فلسفی هم رفته همه چیز هخم آرومه فقط خودم رو یادم رفته. نمیدونم چرا جدیدا حس میکنم دارم منقرض میشم.

My mom only had one eye. she was such an embarrassment. مادر من فقط یک چشم داشت . من از اون متنفر بودم . اون همیشه مایه خجالت من بود. She cooked for students and teachers to support the family. اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت. There was this one day during elementary school where my mom came to say hello to me. یک روز اومده بود دم در مدرسه که به من سلام کنه و منو با خود به خونه ببره. How could she do this to me? اون هیچ جوابی نداد.