Date Range
Date Range
Date Range
ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی.
20 A girl walks home alone at night. تنها نکته ی مثبت فیلم شاید نور پردازی آن باشد که زیر سایه ی داستان حوصله سربر و بازی های مصنوعی به چشم نمی آید مگر برای آن هایی که به نکات فنی فیلم ها دقت می کنند .
لطفا برای مشاهده آن رمز عبور را وارد کنید. انگار خیلی ذوق زده ام! چهارشنبه 21 مردادماه سال 1394. لطفا برای مشاهده آن رمز عبور را وارد کنید. سهشنبه 20 مردادماه سال 1394. لطفا برای مشاهده آن رمز عبور را وارد کنید. یکشنبه 18 مردادماه سال 1394.
بعد از شب هزار و یکم. جامعه ما هم از خیلی وقت پیش جامعه مذهبی بوده و حتی اگر افراد جامعه مذهبی نباشند یعنی مقید به نماز و روزه و حجاب هم نباشند باز هم به نوعی تربیت مذهبی سنتی در وجودشون هست. عرفی وجود دارد که به شدت از مذهب و سنت نشات گرفته و چه بخوای و چه نخوای مطابق به اون رفتار می کنی. همه این ها رو گفتم تا برسم به این جمله که در زمان بارداریم خونده بودم. توی یه مجله نوشته بود بعد از زایمان شما با بدن خودتان بیگانه می شوید. اون موقع نفهمیدمش یعنی فکر کرده بودم فهمیدمش اما نفهمیده بودم.
بالاخره بلاگفا درست شد هرچند توی وبلاگم همه ی ارشیوم هست ولی در قسمت مدیریت وبلاگ فقط تا تاریخ بهمن 92 موجود هست یعنی اخرین نوشته ام مربوط به 28 بهمن 92 هست! بگذریم . چندوقت پیش ترها یک وبلاگ در بلاگ اسکای درست کردم و دارم اونجا می نویسم و سعی می کنم ارشیوم رو یواش یواش منتقل می کنم.
با دخترک رفتیم مدرسه و مانتو و شلوار مدرسه گرفتم بعد هم میوه خریدم و برگشتیم خونه. از وقتی که برای کارهای خونه برنامه ریزی کردم خیلی بهترم . هر روز یکم کارهای خونه رو انجام می دم و اینجوری بهم فشار نمی یاد . مثلا دیروز سرویس ها رو شستم و کتابخونه رو تمیز کردم . یکم احساس سرماخوردگی دارم و گلوم می سوزه . خدا رو شکر هوا یکم خنک شد داشتیم می پختیم تو اداره.
روزها و لحظه ها دارن میان و میرن. من هم نمی دونم از چی هست که عطسه میکنم و سر درد میشم. خوابهای فانتزی و گاها هولناک میبینم. افکار احمقانه و غیر واقعی و توی دهنم میچرخه و به خودم انواع فهش ها رو میدم به خاطرشون. بیماری یکی از اقوام دور باعث ایجاد حساسیت های فکری شده.
روزنوشت های یک زن از نوع دوم. سلام خدا رو شکر همه چیز فعلا خوب و آرومه. چون روزای پایانی سال خیلی کارش زیاده. شده الحمدلله هم اخلاقش و هم جسمش. برای اولین بار از یه مزون مانتو خریدم اونم از اینستا. نکرده بودم اما راضیم دو تا مانتو گرفتم که فعلا یکیش اومده. رژیمم برقراره تا ایشالا برسم به هفتاد. این روزا و شبا زباد به بچه دوم فکر میکنم اما خیلی دو دلم و معمولا به. موندن وحشتناک دخترم در اینده آزارم میده آخه من خودم تک فرزند.
و خدایی که در این نزدیکیست. سایه تازه متولد شده درونم. اول از همه عرض بنمایم که لطفا پست قبل و بخونید. حالا نمیخوام از این دو هفته و آزمون امروز حرف بزنم! میخوام از روزها و هفته های جلویی حرف بزنم. اول از همه بریم سراغ برگ هایی از خاص ترین دفتر دنیا! دلم پر از عشقه! .
می گویند روز با طلوع آغاز می شود. در شلوغ ترین خیابون های مشهد. و من بیش از پیش حس میکنم که چقدر جامعمون به قفس گوریل های باغ وحش شبیهه. از دست بعضی پادشاه ها و.
Viernes, 1 de julio de 2011. Bishop Allen - Shrinking Violet. Fiona Apple - Across the Universe. Vic and Leo - Recuerdos de amor. The Kooks - if only. Los Amigos Invisibles - Mentiras. 11 Cómo soy yo? .
Forgot Password or Username? Deviant for 9 Years. This is the place where you can personalize your profile! By moving, adding and personalizing widgets.
Martes, 3 de febrero de 2015. El terror de mi infancia fue E. Caminaba el largo trecho entre mi cama y la de mis padres, para rogar por un pequeño espacio que me permitiera pegar el ojo sin que ese remedo de tortuga apareciera en mi cabeza. Noto como sus respiraciones están sincronizadas, una más pequeña que la otra. Mis angustias nocturnas ya no son las sospechas de un ente debajo de la cama u oculto en lo más profundo del closet.