Date Range
Date Range
Date Range
دل نوشته هایم و روزانه هایم را آورده ام تا تقسیم کنم لحظه ها را و آموخته ها را. ناناری بانو و آقا خرسی. فقط من فقط تو- نسیم. آقا خاطر خوامی یا نه- لیلا. جز تو تموم دنیا پر- عسل بانو. این منم بی تظاهر- افروز. کلبه فقیرانه من- گل مریم. خاطرات زندگی من و همسرم- گلی کپل. ربیعه بانو زیر سبیل آقا رجب وبلاگ دارد.
روزها داره میگذره و من کم کم به محیط جدید عادت میکنم و میتونم بگم دوستش دارم. گاهی وقتی با خانوادم صحبت میکنم اوج دلتنگی میاد سراغم اما به لطف تلکنولوژی تا تصویرشون رو میبینم و پسرک خواهری شکلک در میاره. اونوقت ما برای اضافه شدن یک فرد جدید همچنان با آقای خونه در کشمکش میباشیم. همانهایی که به واسطه پارتی و گاهی حتی قهرمان ورزشی بودن تصمیم گیر زیرساخت های عمرانی این مملکت شده اند! مگر اطراف خود من کم بود! فقط به دلیل اینکه بند .
ی تلخی که جزیی از خود زندگیه! دلم میخواد که باز هم بنویسم. کاش تا همیشه اینجا ی جای مجازی میموند . اینو وقتی خواهرم هی منو عضو گروهایی که خودش توشون بود میگرد بهش گفتم . گاهی باید ی جایی رو برای خودت داشته باشی . ی جایی فقط و فقط برای خودت . هیچی واسم مهم نیست . ی کم خسته ام . نوشته شده در یکشنبه نهم فروردین ۱۳۹.
صد و شصت و سوم. پنجشنبه 30 بهمنماه سال 1393. لطفا برای مشاهده آن رمز عبور را وارد کنید. صد و شصت و دوم. یکشنبه 26 بهمنماه سال 1393. لطفا برای مشاهده آن رمز عبور را وارد کنید. صد و شصت و یکم. دوشنبه 22 دیماه سال 1393. لطفا برای مشاهده آن رمز عبور را وارد کنید. پنجشنبه 11 دیماه سال 1393.
من هوای تازه می خواهم. نمیدونم بعد از گذشت چندین ماه از ننوشتنم از کجا باید شروع کنم. این مدتی که ننوشتم اتفاقات خیلی خاصی تو زندگیمون نیفتاد. غیر از خود مهاجرت با همه شرایط خاصش البته! بیشتر درگیر تغییرات روحی و فکری بودم درحقیقت. که تاحدی ازش راضی ام. این پست هم صرفا جهت اعلام حضور بود و لاغیر! نوشته شده توسط پرنیان با موضوع.
جیک جیک های آخر فروردین. بهار هر جا که باشی قشنگه. روزهای ساده اما دوست داشتنی. مرغ من در دوردست نه چندان بعید می خوانه! مرغ من یه مرغیه که من تا حالا ندیدمش و یک جاهایی تو کوچه موچه های نزدیک شرکت رو یه درختی انگاری لونه کرده باشه! کلاغ نیست و وقتی قارقار می کنه انگار دهنشو یه عالمه باز کرده باشه و تو حلقش معلومه! من خیلی صداشو دوس دارم! از وقتی اومدم به این شرکت رفیقمه و هر وقت می خونه من از دوردست اون باهاش حرف می زنم! البته یک مقداری خیسش هم کرد! وقتی پیششم یه م.
بی تو هرگز با تو بابام نمیزاره. من با گوشي إپ شدم فقط ميخوام به تنها عشقم عباس بگم خيلي دوست دارم بيشتر از خودم کمتر از خدا ديوونه خرابتم اينو بفهم خواهش ميکنم شب همه خوش. م یدونم که نفسم م یاد به وبلاگ م سر میزنه. از هم ه اول م یخام ب هش خوش امد بگم. ق ربون خشگلش بشم که منت گذاش ت اومد.
وقتی چترت خداست بگذار ابر سرنوشت هرچه میخواهد ببارد. هیچ کس نمی داند . همه چهره آرام می بینند . همه صدای خنده ها را می شنوند . غصه ها را از پشت دربر می داری و به حال امروزت افسوس می خوری. کاش اتاقت انبار غصه هایت نبود .
پیرمرد ثروتمندی در بستر مرگ بود. بنابراین از پسران خود خواست که یک کیسه روبل در تابوتش قرار دهند. فرزندانش هم این درخواست او را برآورده کردند. ما در اینجا کوپکهایی را قب.
نشود خوش دلم از نامه و بيغام كسى. توسن سركش طبعم نشود رام كسى. آن كه دربند تعلق نبود خاطر ماست. كه نه در بند كسى هست و نه در دام كسى. غقط گاهی به یادش می افتم. به انتهای بودنم رسیده ام. پنهان شده ام پشت لبخندی که درد می کند. در هر جغرافیایی که باشم.
وبلاگی برای دست نوشته های روز.