Date Range
Date Range
Date Range
من یه دانشجوی پزشکی ام. دارم روزهای تنهایی رو توی یه شهر دیگه دوراز خونوادم میگذرونم. اشپزی میکنم و هر روز به خودم یاد اوری میکنم که باید دکتر خوبی باشم وقبل از اون باید ادم خوبی باشم. تلسکوپی که تو را رصد میکرد شکست 2. تلسکوپی که تو را رصد میکرد شکست. مرده ای به کشتن ما می اید 2. خاطرات به روش دکتر ربولی. مرده ای به کشتن ما می اید. تجرد بعد از سی سالگی. زندگی پر از خاطره است. جایی برای گفتن دلتنگی ها.
قدم به قدم تا کنکور 94. روزمرگی های یک دانشجوی پزشکی. خرید گن لاغری زنانه یکسره. دانلود رایگان فیلم با لینک مستقیم. اون یکی هم که میگفت تو که از ا. دیگه ذهنت نکشید! یکی که 4 سال خودشو بکشه و تازه بشه این رتبه یکی هم مثل من دقیقا 10 ماه بخونه اندازه هم خوندیم! هرکس دیگه جای من میپکید.
نوشته شده توسط جلبک خاتون. نوشته شده توسط جلبک خاتون. تینا بیدار شو دیگ دختر دیرت نشه. و سپس خزیدن بیشتر من در اندرون تخت و کشیدن پتو تا حلق سر و خوابیدن و رفتن اون به سمت محل کارش.
از افرادی که حوصله خواندن متون طویل را ندارند خواهشمندیم از مطالعه مطالب ذیل جدا خودداری کنند. تا جمعه ی هفته ی اینده تو شهر خودمم. چ خوبه تو شهر خودت نفس بکشی.
از اول بخش تقریبا شروع کردم به خوندن . اونقدر حجم بالا س که حد نداره. ۱ دور همه اش رو خوندم و باید از خوابم بزنم این یک هفته رو تا بتونم جمع بندی کنم و تموم بشه این بخش هم به امید خدا. بذارین از دیروز براتون بگم. وسط کلاس هم پیام اومد برام که بابا از طرف خودش و مامان برام پول ریختن به حسابم. من ۶ ماه بود د.
به رنگ تابستان و به عطر آفتاب. در اینستاگرام پیجی به این اسم و آدرس ندارم. دل من پشت سرش کاسه ی آبی شد و ریخت. دکتر ر نازنین یه جراحی تومور معده داشت و ماهم همراهش راهی اتاق عمل شدیم.
طعم ا گس ا زن دگی. طعم ا گس ا زن دگی. مینویسم صرفا جهت ثبت لحظه های ناب زندگی. طبق ماده 19 اعلامیه حقوق بشر. پیشاپیش از اینکه نمیخاید بیشتر از اونچه اینجا نوشتم در مورد من بدونید ممنون.
The position of the blocks have been saved. Did you like this profile? Tue, November 22, 2011.
سه نقطه های دلم! هرچه فکر شما بزرگتر باشد,به همان اندازه بیشتر به افکار دیگران احترام میگذارید! همیشه که نباید یه سری فعل و انفعالاتی انجام شه و بعد بگن طرف اشتباه کرد,گناه کرد,خطا کرد. گناه ما بی توجه بودن هست. از خواب که بیدار شد موهاشو شونه میزنم و گیس میکنم. اصلا هرمدلی که خودش دوست داشت. کارتون میذارم و میشینم خودم هم کنارش میبینم. به درک که وقت پروژه امو میگیره. حالم از این ناتوانی بیان احساسم به اونایی که باید , بهم میخوره.
از ته دل می خوام بگیرم ماچت کنم. که بقیه رو سر کار بزارن.
نمیدونم چرا حوصله بیرون اومدن از رختخواب رو ندارم. شاید چون سه شنبه همه ی کارهامو کردم و دیگه هیچ کاری برا امروز ندارم. اصلا چه معنی میده سه شنبه تعطیل باشه. من روزها رو قاطی کردم. امروز اصلا شبیه جمعه ها نیست. راستی براتون گفته بودم فیلم سومی هم خریدم. همه خوابند و ما سر کاریم.